گنجور

شمارهٔ ۶۱

به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت
گذاشت اینکه بمانم به کویش آن نگذاشت
فغان ز بیم خزان داشت بلبل و گلچین
گلی بگلشن تا موسم خزان نگذاشت
نه از هلاک من پیر آن جوان نگذشت
که در جهان کسی از پیر و از جوان نگذاشت
مرا جفای تو نگذاشت بر در تو و من
ز شرم روی تو گفتم که پاسبان نگذاشت
خیال هیچ غمی هرگزم بدل نگذشت
که روزگار همان غم مرا به جان نگذاشت
ز آشیانه نیارم بکنج دام تو یاد
که ذوق او بدلم شوق آشیان نگذاشت
زرشک دوستی اش آسمان دو کس با هم
به عهد آن مه بی مهر مهربان نگذاشت
به پیش تیر کمان ابرویی (سحاب) دلم
نشانه ایست که تیرم از آن نشان نگذاشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت
گذاشت اینکه بمانم به کویش آن نگذاشت
هوش مصنوعی: در کوی محبوبم، سرنوشت و شرایط سختی باعث شد که نتوانم در آنجا بمانم و در کنار او زندگی کنم.
فغان ز بیم خزان داشت بلبل و گلچین
گلی بگلشن تا موسم خزان نگذاشت
هوش مصنوعی: بلبل و باغبان از ترس فصل پاییز ناله می‌کنند، زیرا گلی که در باغ است، تا زمان فصل پاییز باقی نخواهد ماند.
نه از هلاک من پیر آن جوان نگذشت
که در جهان کسی از پیر و از جوان نگذاشت
هوش مصنوعی: جوانی که در زندگی من به نابودی من توجهی نکرد، نشان می‌دهد که در دنیا کسی به سرنوشت پیر و جوان اهمیتی نداده است.
مرا جفای تو نگذاشت بر در تو و من
ز شرم روی تو گفتم که پاسبان نگذاشت
هوش مصنوعی: بنا به رفتار ناگوار تو، نتوانستم به درگاهت بیایم و از روی شرم، به تو گفتم که نگهبان اجازه ورودم را نداد.
خیال هیچ غمی هرگزم بدل نگذشت
که روزگار همان غم مرا به جان نگذاشت
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم به فکر هیچ غم و اندوهی بروم، چرا که زندگی خودش همان غم را دائماً با من همراه کرده است.
ز آشیانه نیارم بکنج دام تو یاد
که ذوق او بدلم شوق آشیان نگذاشت
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم از لانه‌ام جدا شوم و در دام تو بیفتم، چون عشق و شوق آن مکان در قلبم مانع از این کار شده است.
زرشک دوستی اش آسمان دو کس با هم
به عهد آن مه بی مهر مهربان نگذاشت
هوش مصنوعی: دوست داشتن در آسمان به مانند زرشك است که بین دو نفر برقرار است، اما آن ماه بی‌محبت، هیچ‌گاه بر رابطه‌ی آن‌ها نظارتی ندارد.
به پیش تیر کمان ابرویی (سحاب) دلم
نشانه ایست که تیرم از آن نشان نگذاشت
هوش مصنوعی: در دورنمای ابروی زیبا، دلم نشانه‌ای دارد که تیر عشقم به آن نشانه نرسید و اثر نگذاشت.