گنجور

شمارهٔ ۶

شعله‌ور چون برق خواهم بی تو آه خویش را
تا کنم زان چارهٔ روز سیاه خویش را
نیست ناز و غمزه در فرمان او چون خسروی
کز خرابی منع نتواند سپاه خویش را
شکوهٔ او جرم ما وین جرم را دل عذر خواه
تا چه سان خواهیم عذر عذرخواه خویش را
بس که باشد مایل خود شرم را بندد به خویش
کافگند بر خویشتن دایم نگاه خویش را
من ندانستم بود کشتن سزای جرم مهر
ورنه زو پنهان نمیکردم گناه خویش را
نیست میر کاروان را ایمنی زآسیب راه
تا نباشد رهنما گم کرده راه خویش را
گرچه پیر سالخوردی شد (سحاب) اما کند
صرف ماه خردسالی سال و ماه خویش را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شعله‌ور چون برق خواهم بی تو آه خویش را
تا کنم زان چارهٔ روز سیاه خویش را
هوش مصنوعی: بی تو، مانند برقی روشن و پرشور خواهم شد و آه و ناله‌ام را که نتیجه‌ی نگرانی و دردهای روزهای سخت خودم است، به فریاد تبدیل می‌کنم.
نیست ناز و غمزه در فرمان او چون خسروی
کز خرابی منع نتواند سپاه خویش را
هوش مصنوعی: در فرمان او نه ناز و نه غمزه‌ای وجود دارد، مانند پادشاهی که از ویرانی نمی‌تواند لشکر خود را منع کند.
شکوهٔ او جرم ما وین جرم را دل عذر خواه
تا چه سان خواهیم عذر عذرخواه خویش را
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی او باعث گناه ما شده است و حالا باید دل خود را برای این گناه معذرت خواهی کنیم. اما نمی‌دانیم چگونه باید از عذرخواهی خود دفاع کنیم.
بس که باشد مایل خود شرم را بندد به خویش
کافگند بر خویشتن دایم نگاه خویش را
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه او بسیار به خود می‌پردازد و شرم را به دور خود می‌افکند، همیشه بر خود نظارت می‌کند و به خودی خود توجه دارد.
من ندانستم بود کشتن سزای جرم مهر
ورنه زو پنهان نمیکردم گناه خویش را
هوش مصنوعی: من نمی‌دانستم که به خاطر محبت و دوستی، کشتن مجازات دارد، و گرنه، راز گناه خود را از او پنهان نمی‌کردم.
نیست میر کاروان را ایمنی زآسیب راه
تا نباشد رهنما گم کرده راه خویش را
هوش مصنوعی: هیچ‌یک از اعضای کاروان از خطرات مسیر ایمن نیستند، مگر اینکه راهنمایی باشد که مسیر را نشان دهد؛ و در غیر این صورت، هر کس ممکن است راه خود را گم کند.
گرچه پیر سالخوردی شد (سحاب) اما کند
صرف ماه خردسالی سال و ماه خویش را
هوش مصنوعی: هرچند زمان و سال‌های زیادی گذشته و آدمی پیر و سالخورده شده است، اما هنوز هم می‌تواند شادابی و جوانی خود را حفظ کند و به زندگی ادامه دهد.