گنجور

شمارهٔ ۵۸

چون خیال او ز جان مهجور نیست
دور از او گر زنده باشم دور نیست
از رخ خوبان نبیند نور او
هر که را در دیدهٔ دل نور نیست
در نظر بازی ارباب نظر
حسن زیبا منظران منظور نیست
ترک سر چون لازم شورید گیست
هر که را سر هست در سر شور نیست
چون رخ خوبان و قد دلکشت
آتش موسی و نخل طور نیست
در برش ز اندیشه هجران (سحاب)
از سرور وصل، دل مسرور نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون خیال او ز جان مهجور نیست
دور از او گر زنده باشم دور نیست
هوش مصنوعی: هرگاه فکر او از جانم جدا نباشد، اگر هم از او دور باشم، زنده بودنم بی‌معنا نیست.
از رخ خوبان نبیند نور او
هر که را در دیدهٔ دل نور نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش نور و روشنی نیست، نمی‌تواند زیبایی چهره‌های خوب را ببیند.
در نظر بازی ارباب نظر
حسن زیبا منظران منظور نیست
هوش مصنوعی: در دید و تماشا، زیبایی‌های ظاهری و جذابیت‌های چهره برای کسی که درک عمیق‌تر دارد، اهمیتی ندارد.
ترک سر چون لازم شورید گیست
هر که را سر هست در سر شور نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که فکر و اندیشه‌ای دارد، باید آماده باشد که دچار هیجان و شوری شود؛ اما اگر کسی فکر نکند و فقط در دلش بی‌حوصلگی باشد، از شور و شوریدگی بهره‌ای نخواهد برد.
چون رخ خوبان و قد دلکشت
آتش موسی و نخل طور نیست
هوش مصنوعی: زیبایی چهره معشوقان و قامت دلربا هیچ کم از آتش موسی و درخت طور ندارد.
در برش ز اندیشه هجران (سحاب)
از سرور وصل، دل مسرور نیست
هوش مصنوعی: زمانی که به فکر جدایی هستی، شادی ناشی از وصال وجود ندارد و دل چندان خوشحال نیست.