گنجور

شمارهٔ ۵۳

ندارد تحفهٔ جان گر حقارت
زما صد جان و از او یک اشارت
عبارت از حیات جاودان چیست؟
لب شیرین آن شیرین عبارت
بهای بوسه ی جان بخش جان خواست
ندانم چیست سودش زین تجارت؟
اگر از شوق خواهی نسپرم جان
نهان از من به قتلم کن اشارت
چه داری پر عتاب آن لعل شیرین؟
ز شیرینی نکو نبود مرارت
کس از زهاد بوی عشق یابد
گر از کافور کس یابد حرارت!
غمین برگشت از آن کو قاصد من
مگر بر قتل من دارد بشارت
دمید از باغ حسنش سبزه ی خط
فزون شد گلستانش را نضارت
نماند دل به دست کس (سحابا)
چو ترک من گشاید دست غارت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندارد تحفهٔ جان گر حقارت
زما صد جان و از او یک اشارت
هوش مصنوعی: هدیه‌ای که جان انسان به دیگران می‌دهد، اگر از نظر ارزش کم باشد، هیچ ارزش ندارد؛ حتی اگر چندین جان داشته باشیم، تنها یک اشاره از او کافی است.
عبارت از حیات جاودان چیست؟
لب شیرین آن شیرین عبارت
هوش مصنوعی: حیات جاودان چه چیزی است؟ آن را می‌توان در طعم شیرین زندگی و لذت‌های آن حس کرد.
بهای بوسه ی جان بخش جان خواست
ندانم چیست سودش زین تجارت؟
هوش مصنوعی: نمی‌دانم قیمت بوسه‌ای که جان را زنده می‌کند چیست، و نمی‌دانم در این معامله چه سودی وجود دارد.
اگر از شوق خواهی نسپرم جان
نهان از من به قتلم کن اشارت
هوش مصنوعی: اگر از روی شوق می‌خواهی جانم را به خطر بیندازی، فقط کافی است که به طور غیرمستقیم اشاره کنی.
چه داری پر عتاب آن لعل شیرین؟
ز شیرینی نکو نبود مرارت
هوش مصنوعی: چرا با آن لبخند زیبایت اینقدر سخت و جدی هستی؟ طعم تلخی که از شیرینی تو می‌چسبد، نمی‌تواند با شیرینی‌ات رقابت کند.
کس از زهاد بوی عشق یابد
گر از کافور کس یابد حرارت!
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از زاهدان بوی عشق را نمی‌شنود، مگر اینکه از کافور، گرمایی را احساس کند!
غمین برگشت از آن کو قاصد من
مگر بر قتل من دارد بشارت
هوش مصنوعی: غمگین، از آنجا که قاصد من برگشت، مگر اینکه خبر از مرگ من آورده باشد.
دمید از باغ حسنش سبزه ی خط
فزون شد گلستانش را نضارت
هوش مصنوعی: از باغ زیبایی او، سبزه‌ای به شدت رو به رشد کرده و باعث شده تا گلستانش جلوه‌گری بیشتری پیدا کند.
نماند دل به دست کس (سحابا)
چو ترک من گشاید دست غارت
هوش مصنوعی: دل به کسی نمی‌سپارم، زیرا وقتی که محبوب من دست به غارت بزند، هیچ‌کس امنیت دل را نخواهد داشت.