گنجور

شمارهٔ ۴۷

از زلف و رخت روز و شبم تیره و تار است
زان هر دو عیان حادثهٔ لیل و نهار است
تا روز شمار ار بشمارم عجبی نیست
غم‌های شب هجر که بیرون ز شمار است
بر عارض گلگون مگرش دیدهٔ لاله
آن خال سیه دید که داغش به عذار است
اهل هوس آزرده شدند از غمت آری
نا صافی صهبا سبب رنج خمار است
در وصل تو کمتر بود آرام دل آری
بی طاقتی مرغ چمن فصل بهار است
یک بلبل شیدا‌ست همین شیفتهٔ گل
شیدای گل روی تو هر گوشه هزار است
تا بخت نصیب که کند زخم خدنگش
ترکی که کنونش به‌دل آهنگ شکار است؟
رفتم ز پی تجربه ز آنکو دو سه گامی
دیدم که قرار دل من در چه قرار است
بگذشت جدا ز آن سر کو کار من از کار
تا در سر کوی تو دل من به چه کار است
بگذشت جدا ز آن سر کو کار من از کار
تا در سر کوی تو دل من به چه کار است؟
غیر از در میخانه که ماوای (سحاب) است
از حادثهٔ چرخ کجا جای قرار است‌؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از زلف و رخت روز و شبم تیره و تار است
زان هر دو عیان حادثهٔ لیل و نهار است
هوش مصنوعی: از موهای تو و چهره‌ات، روز و شب من پر از تیرگی و ناامیدی است، زیرا هر کدام از آن‌ها نشان‌دهندهٔ حوادث شب و روز زندگی من هستند.
تا روز شمار ار بشمارم عجبی نیست
غم‌های شب هجر که بیرون ز شمار است
هوش مصنوعی: اگر روزهایم را بشمارم، تعجبی ندارد که غم‌های شب جدایی آنقدر زیاد است که قابل شمارش نیستند.
بر عارض گلگون مگرش دیدهٔ لاله
آن خال سیه دید که داغش به عذار است
هوش مصنوعی: بر روی چهرهٔ زیبایش، آیا داغ سیاهی که مانند خال است، مانند خونی است که بر صورتش نشسته و نشان‌دهندهٔ عشقی است که در دل دارد؟
اهل هوس آزرده شدند از غمت آری
نا صافی صهبا سبب رنج خمار است
هوش مصنوعی: افراد دل باخته از غم تو ناراحت شدند، بله، ناعدالتی‌ای که در عشق وجود دارد، باعث رنج و آزار عاشقان شده است.
در وصل تو کمتر بود آرام دل آری
بی طاقتی مرغ چمن فصل بهار است
هوش مصنوعی: در هنگام نزدیکی و وصال تو، آرامش دل کمتر می‌شود. در واقع، ناآرامی و بی‌تابی شبیه به وضعیتی است که مرغ باغ در فصل بهار دارد.
یک بلبل شیدا‌ست همین شیفتهٔ گل
شیدای گل روی تو هر گوشه هزار است
هوش مصنوعی: یک بلبل عاشق وجود دارد که به گل بسیار علاقه‌مند است. این بلبل، زیبایی تو را از آن خود می‌داند و در هر گوشه، هزاران دلیل برای عاشق بودنش پیدا می‌کند.
تا بخت نصیب که کند زخم خدنگش
ترکی که کنونش به‌دل آهنگ شکار است؟
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند تقدیر را رقم بزند در حالی که تیرهایش به هدف شکار نشانه رفته‌اند؟
رفتم ز پی تجربه ز آنکو دو سه گامی
دیدم که قرار دل من در چه قرار است
هوش مصنوعی: به خاطر کسب تجربه، قدمی برداشتم و دیدم که آسایش قلب من در چیست و در چه چیزی است.
بگذشت جدا ز آن سر کو کار من از کار
تا در سر کوی تو دل من به چه کار است
هوش مصنوعی: می‌گذرد و دور می‌شود از آنجا، ولی کار من از آن کارها نیست. دل من که در کنار کوی توست، به چه کاری می‌آید؟
بگذشت جدا ز آن سر کو کار من از کار
تا در سر کوی تو دل من به چه کار است؟
هوش مصنوعی: گذشت و جدا شد آن زمان که من در آنجا بودم، حالا که از آنجا دور شده‌ام، دل من در کوی تو چه کاره است؟
غیر از در میخانه که ماوای (سحاب) است
از حادثهٔ چرخ کجا جای قرار است‌؟
هوش مصنوعی: به جز میخانه که مکانی امن و آرامش‌بخش است، در کجا می‌توان به آرامش و سکون دست یافت؟