شمارهٔ ۳۷
روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پر آب
زانکه او را نیست بیداری و این را نیست خواب
غیر یار دلستان من که جایش در دل است
کس ندیدم خانه ی خود را چنین خواهد خراب
نیستم آگه ز دل می دانم از خون کسی است
دست سیمینی نگارین چهره زردی خضاب
شاهد ما پرده بردارد زروی کار خلق
گرز روی دل فریب خویش بردارد نقاب
توبه از عشق جوانان در پیری نکرد
ما و ترک عاشقی آنگاه در عهد شباب!
گر نه جانی از چه در باز آمدن داری درنگ
ورنه عمری از چه در رفتن چنین داری شتاب؟
کرده یار آهنگ رفتن با رقیب آمد به بزم
در دلم از چیست تا در عین وصل این اضطراب؟
داشت با چشم (سحابش) چشم گریان نسبتی
گر به جای قطره خون میریخت از چشم سحاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پر آب
زانکه او را نیست بیداری و این را نیست خواب
هوش مصنوعی: من روز و شب از بدشانسیام شکایت میکنم و چشمانم پر از اشک است؛ زیرا او (عاشق یا معشوق) بیدار نیست و من هم خواب و آرامش ندارم.
غیر یار دلستان من که جایش در دل است
کس ندیدم خانه ی خود را چنین خواهد خراب
هوش مصنوعی: جز محبوب دلانگیز من که جای او در دل است، هیچکس را ندیدم که خانهاش به این شکل ویران شده باشد.
نیستم آگه ز دل می دانم از خون کسی است
دست سیمینی نگارین چهره زردی خضاب
هوش مصنوعی: من از دل خبری ندارم، اما میدانم که احساساتی در پس این چهرهی زیبا و زرد وجود دارد؛ گویی دست آشنا یا کسی در حال خونریزی است.
شاهد ما پرده بردارد زروی کار خلق
گرز روی دل فریب خویش بردارد نقاب
هوش مصنوعی: اگر معشوق ما زیبایی خود را به نمایش بگذارد و از چهره دلفریبش پرده بردارد، میتواند دلهای بسیار را تحت تأثیر قرار دهد.
توبه از عشق جوانان در پیری نکرد
ما و ترک عاشقی آنگاه در عهد شباب!
هوش مصنوعی: ما در پیری از عشق جوانی توبه نکردیم و پیش از آن هم عشق را در دوران جوانی ترک نکردیم!
گر نه جانی از چه در باز آمدن داری درنگ
ورنه عمری از چه در رفتن چنین داری شتاب؟
هوش مصنوعی: اگر جان نداری، چرا در بازگشت تردید میکنی؟ و اگر عمرت میگذرد، چرا در رفتن اینقدر شتابان هستی؟
کرده یار آهنگ رفتن با رقیب آمد به بزم
در دلم از چیست تا در عین وصل این اضطراب؟
هوش مصنوعی: یارم تصمیم به رفتن با رقیب را گرفته و به میهمانی آمده است. در دلم احساس عجیبی دارم؛ اینکه چطور ممکن است در حالی که به وصل او رسیدهام، هنوز این اضطراب و نگرانی در من وجود داشته باشد؟
داشت با چشم (سحابش) چشم گریان نسبتی
گر به جای قطره خون میریخت از چشم سحاب
هوش مصنوعی: او با چشمانی در حال بارش، اگر به جای قطرههای باران، خون میریخت، نسبتش با سحاب و آسمان به وضوح حس میشد.