گنجور

شمارهٔ ۳۵

کرده روی خود به خون دل خضاب
از لب چون لعل نایت لعل ناب
روی تو در خواب بیند چشم من
چشم من گر بی تو بیند روی خواب
خود وفا از مردم عالم مخواه
سردی از آتش مجو آب از سراب
غنچه ی او پرده دار اختران
سنبل او سایبان آفتاب
گر بنوشد جرعه ای زاهد کند
صد ردا مرهون یک جام شراب
غیر شاه عشق کز اقلیم دل
کس نخواهد باج از ملک خراب
گوئیا از قند می ریزد نمک
از لب شیرین به هنگام جواب
عشق یار و پند ناصح بر دلم
همچو نقشی این به خارا آن بر آب
از (سحاب) ای ماه گفتم: رخ مپوش
گفت: پوشد روی خود مه از سحاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرده روی خود به خون دل خضاب
از لب چون لعل نایت لعل ناب
هوش مصنوعی: صورت خود را با خون دل رنگین کرده و لبانش مانند لعل خالص درخشان است.
روی تو در خواب بیند چشم من
چشم من گر بی تو بیند روی خواب
هوش مصنوعی: چشمان من در خواب فقط چهره تو را می‌بیند و اگر هم در خواب به تو نرسم، چهره‌ات را نخواهم دید.
خود وفا از مردم عالم مخواه
سردی از آتش مجو آب از سراب
هوش مصنوعی: از انسان‌های دنیا انتظار وفا نداشته باش، زیرا وفا کردن به دیگران کار ساده‌ای نیست. همانطور که نمی‌توانی از آتش سردی بطلبی یا از سراب آب بگیری، از مردم نیز نمی‌توانی درک و وفاداری خالصانه بخواهی.
غنچه ی او پرده دار اختران
سنبل او سایبان آفتاب
هوش مصنوعی: گلبرگ او نگهبان ستاره‌هاست و خود سنبل، سایه‌بان آفتاب.
گر بنوشد جرعه ای زاهد کند
صد ردا مرهون یک جام شراب
هوش مصنوعی: اگر زاهدی جرعه‌ای از شراب بنوشد، همه‌ی لباس‌های فاخر و تجملاتی‌اش را بر سر یک لیوان شراب خواهد باخت.
غیر شاه عشق کز اقلیم دل
کس نخواهد باج از ملک خراب
هوش مصنوعی: به جز عشق که فرمانروای دل‌هاست، هیچ‌کس از سرزمین ویران عشق، از کسی چیزی مطالبه نمی‌کند.
گوئیا از قند می ریزد نمک
از لب شیرین به هنگام جواب
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که وقتی او حرف می‌زند، کلامش مانند قند شیرین و خوشمزه است، اما در عین حال به طور غیرمنتظره‌ای، تلخی و تیزی هم دارد که مانند نمک در جواب‌هایش به چشم می‌آید.
عشق یار و پند ناصح بر دلم
همچو نقشی این به خارا آن بر آب
هوش مصنوعی: عشق معشوق و نصیحت‌های مشاور بر دلم همچون تصویری است که بر سنگ نقش می‌بندد و بر آب، چندی نمی‌ماند.
از (سحاب) ای ماه گفتم: رخ مپوش
گفت: پوشد روی خود مه از سحاب
هوش مصنوعی: از ابر گفتم ای ماه، چرا چهره‌ات را می‌پوشانی؟ او پاسخ داد: ابرها چهره‌ام را پوشانده‌اند.