گنجور

شمارهٔ ۳۴

رقیب یافته در کوی یار بار امشب
چه گونه بار ببندم ز کوی یار امشب؟
نوید کشتنم آن شوخ داده امشب آه
که او نکشت و مرا کشت انتظار امشب
چو شمع سوزم ازین رشک کز اجابت غیر
به محفل تو مرا داده اند بار امشب
شد امشب از برم از جور روزگار آیا
دگر به کام که گردید روزگار امشب؟
جز انتظار چه سودی نه همچو امروزش
گرفتم این که نشستم به رهگذار امشب؟
به شکر اینکه من امروز مردم از غم تو
سزد که آئیم ای شمع بر مزار امشب
وثاق غیر زیک شمع روشن است و بود
هزار شمع مرا ز آه شعله بار امشب
فغان که رفت زشوق وصال او جانی
که داشتیم بتن از پی نثار امشب
کناره کرد (سحاب) آن مه از کنارم و کرد
سرشک حسرتم از دیده در کنار امشب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رقیب یافته در کوی یار بار امشب
چه گونه بار ببندم ز کوی یار امشب؟
هوش مصنوعی: امشب در کوی محبوبم رقیبی پیدا کرده‌ام. نمی‌دانم چگونه باید از این کوی بروم و بار خود را جمع کنم.
نوید کشتنم آن شوخ داده امشب آه
که او نکشت و مرا کشت انتظار امشب
هوش مصنوعی: امشب به آن دلبر شاداب خبر مرگ مرا دادم، ولی افسوس که او مرا نکشت و این ناامیدی از چشم به راهی، مرا از پای درآورد.
چو شمع سوزم ازین رشک کز اجابت غیر
به محفل تو مرا داده اند بار امشب
هوش مصنوعی: چون شمعی می‌سوزم از حسادت به اینکه به غیر از من شخص دیگری در جمع تو مورد توجه قرار گرفته و امشب بار سنگینی بر دوشم است.
شد امشب از برم از جور روزگار آیا
دگر به کام که گردید روزگار امشب؟
هوش مصنوعی: امشب به خاطر سختی‌هایی که در زندگی تجربه کرده‌ام، همچنان غمگین و ناراحت هستم. آیا باز هم روزگار بر من سخت خواهد گرفت؟
جز انتظار چه سودی نه همچو امروزش
گرفتم این که نشستم به رهگذار امشب؟
هوش مصنوعی: جز انتظار چه فایده‌ای دارد؟ آیا امروز هم مانند روزهای دیگر نشستم و در گذرگاه انتظار می‌کشم؟
به شکر اینکه من امروز مردم از غم تو
سزد که آئیم ای شمع بر مزار امشب
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه امروز از غم تو رهایی یافتم، شایسته است که امشب به یاد تو و بر مزار تو بیایم، ای شمع.
وثاق غیر زیک شمع روشن است و بود
هزار شمع مرا ز آه شعله بار امشب
هوش مصنوعی: نمی‌توانم به عشق کسی که به من وابسته است، نمی‌گویم که فقط او برایم نور زندگی است و با این‌که هزاران شمع دیگر دارم، این شب با یاد او شعله‌ور است.
فغان که رفت زشوق وصال او جانی
که داشتیم بتن از پی نثار امشب
هوش مصنوعی: آه، چه خوب بود که عشق و وصال او همچنان ادامه داشت، اما حالا روحی که داشتیم به خاطر فداکاری امشب رفته است.
کناره کرد (سحاب) آن مه از کنارم و کرد
سرشک حسرتم از دیده در کنار امشب
هوش مصنوعی: امشب ماه از کنارم دور شد و اشک حسرت من از چشمانم ریخت.