شمارهٔ ۲۹
تا این دل دیوانه بود عاقلهٔ ما
از طعن جنون بیهده باشد گلهٔ ما
آسوده غم عشق ز تنگی دو عالم
روزی که نمودند به او حوصلهٔ ما
شادابی دل داده به خار و خس این دشت
خونی که به هر گام چکد ز آبلهٔ ما
عمریست که پوییم ره کویش اگرچه
از او نبود جز قدمی فاصلهٔ ما
دربار، به جز عشق نداریم متاعی
ایمن بود از راه زنان قافلهٔ ما
بر شاه (سحاب) ار رسد این نظم عجب نیست
کز لعل لب یار ببخشد صلهٔ ما
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا این دل دیوانه بود عاقلهٔ ما
از طعن جنون بیهده باشد گلهٔ ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که این دل من دیوانه است، عقل ما از زبان مردم دربارهٔ دیوانگی ما بینیاز است و نمیتواند به آن اعتراض کند.
آسوده غم عشق ز تنگی دو عالم
روزی که نمودند به او حوصلهٔ ما
هوش مصنوعی: به راحتی غم عشق را از تنگی دو جهان رها کرد زمانی که به او نشان دادند که ما چقدر صبور و با حوصلهایم.
شادابی دل داده به خار و خس این دشت
خونی که به هر گام چکد ز آبلهٔ ما
هوش مصنوعی: دل شاداب ما به خاطر مشکلات و دردهایی که در این سرزمین کشیدهایم، به مانند خار و خس خشکیده است. هر قدمی که برمیداریم، دلتنگی و رنجهای ما مانند آبلهای به زمین میریزد و زخمهایمان را خود نشان میدهد.
عمریست که پوییم ره کویش اگرچه
از او نبود جز قدمی فاصلهٔ ما
هوش مصنوعی: سالهاست که در پی او هستم و در این مسیر، هرچند که نتوانستم به او نزدیک شوم، باز هم قدمی در این راه برداشتهام.
دربار، به جز عشق نداریم متاعی
ایمن بود از راه زنان قافلهٔ ما
هوش مصنوعی: در دربار ما تنها عشق است که ارزش و امنیت دارد و باقی چیزها تحت تاثیر زنان قافله ما نیستند.
بر شاه (سحاب) ار رسد این نظم عجب نیست
کز لعل لب یار ببخشد صلهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر این شعر به پادشاه آسمان برسد، جای تعجب نیست که به خاطر زیبایی و محبت یار، پاداشی به ما عطا کند.