گنجور

شمارهٔ ۲۴۲

در هجر تو پروای دل زار ندارم
من در غم خویشم به کسی کار ندارم
دانی که میان من و زهاد چه فرق است؟
فرقی که من از کار خود انکار ندارم
گربار به اغیار دهی گر نروم من
زین گونه که من طاقت این کار ندارم
خاموشی من پیش تو از راه ادب نیست
حرفی که کنم جرأت اظهار ندارم
منصور صفت پرده زکار خود ازین پس
بردارم و اندیشه ای از دار ندارم
آن نرگس بیمار ز خود بی خبرم ساخت
چندان که خبر از دل بیمار ندارم
بی رخصت من کس به چمن نامد و اکنون
اذن نگه از رخنه ی دیوار ندارم
جایی که توان کرد (سحابا) گله از یار
من شکر ز چرخ و گله ز اغیار ندارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در هجر تو پروای دل زار ندارم
من در غم خویشم به کسی کار ندارم
هوش مصنوعی: من در دوری تو که دلbroken و ناراحتم، به کسی اهمیت نمی‌دهم. در غم خودم غرق هستم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنم.
دانی که میان من و زهاد چه فرق است؟
فرقی که من از کار خود انکار ندارم
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی تفاوت من و زاهدان چیست؟ تفاوت این است که من بر کار خودم اعتراف دارم و آن را انکار نمی‌کنم.
گربار به اغیار دهی گر نروم من
زین گونه که من طاقت این کار ندارم
هوش مصنوعی: اگر تو بار خود را به دیگران بدهی، من نمی‌توانم در این وضعیت باقی بمانم چون تحمل این شرایط را ندارم.
خاموشی من پیش تو از راه ادب نیست
حرفی که کنم جرأت اظهار ندارم
هوش مصنوعی: سکوت من در حضور تو به خاطر احترام نیست، بلکه به این دلیل است که جرأت ابراز احساساتم را ندارم.
منصور صفت پرده زکار خود ازین پس
بردارم و اندیشه ای از دار ندارم
هوش مصنوعی: من از این به بعد موانع و حجاب‌های کاری‌ام را کنار می‌زنم و دیگر نگرانی از هیچ چیز ندارم.
آن نرگس بیمار ز خود بی خبرم ساخت
چندان که خبر از دل بیمار ندارم
هوش مصنوعی: من آن‌قدر مجذوب نرگس بیمار شدم که حتی از دل خودم هم بی‌خبر هستم.
بی رخصت من کس به چمن نامد و اکنون
اذن نگه از رخنه ی دیوار ندارم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس بدون اجازه من به باغ نمی‌آید و حالا من حتی اجازه نگاه کردن به آن سوی دیوار را هم ندارم.
جایی که توان کرد (سحابا) گله از یار
من شکر ز چرخ و گله ز اغیار ندارم
هوش مصنوعی: در جایی که بتوانم از محبوبم شکایت کنم، هیچ ناراحتی از روزگار و دیگران ندارم.