شمارهٔ ۲۴۰
دل که پیش دوست گوید خون شدم
من کزو دورم چه گویم چون شدم
چون کمر بر قتلشان بستی چه شد؟
کز شمار عاشقان بیرون شدم
از دل ناکام و جان نامراد
بر مراد خاطر گردون شدم
از جنون عشق لیلی طلعتی
عاقبت سرگشته چون مجنون شدم
باشدم صد فتنه در جان تا به جان
چشم فتان تو را مفتون شدم
کار تا با این جفا کاران فتاد
از جفای آسمان ممنون شدم
شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسهٔ او نقد جان دادمشمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا پس از هلاکم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل که پیش دوست گوید خون شدم
من کزو دورم چه گویم چون شدم
هوش مصنوعی: دل به دوست میگوید که از غم دوریاش چقدر رنج میکشم و حالا که از او دورم، نمیدانم چه بگویم چون حال دلم از شدت غم خیلی بد است.
چون کمر بر قتلشان بستی چه شد؟
کز شمار عاشقان بیرون شدم
هوش مصنوعی: وقتی که تصمیم به کشتن آنها گرفتی، چه بر سر من آمد؟ چرا که از شمار عاشقان خارج شدم.
از دل ناکام و جان نامراد
بر مراد خاطر گردون شدم
هوش مصنوعی: از دل نا امید و روح خستهام، به آرزوی خود که در آسمان است دست یافتهام.
از جنون عشق لیلی طلعتی
عاقبت سرگشته چون مجنون شدم
هوش مصنوعی: عشق لیلی دیوانهام کرده و در نتیجه، مانند مجنون در گمراهی و حیرت به سر میبرم.
باشدم صد فتنه در جان تا به جان
چشم فتان تو را مفتون شدم
هوش مصنوعی: من در وجودم صدها درد و مشکلات را تحمل کردم تا به چشمان جذاب تو رسیدم و دیوانهوار به تو علاقهمند شدم.
کار تا با این جفا کاران فتاد
از جفای آسمان ممنون شدم
هوش مصنوعی: وقتی که کارم با این ستمگران پیش رفت، از ظلم آسمان هم سپاسگزار شدم.