شمارهٔ ۲۳۰
خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کنم
باید نخست چاره ی این چشم تر کنم
گوید مخواه ناله در آن دل اثر ز من
کآن سنگ خاره نیست که در وی اثر کنم
از سنگ جور چون پردش طایری ز بام
من شکر از شکستگی بال و پر کنم
آن به که با حدیث غم آن جهان جان
افسانه های هر دو جهان مختصر کنم
امشب غم تو تا سحرم گر امان دهد
شاید که چاره اش به دعای سحر کنم
تا شوق این نوید هلاکم کند (سحاب)
گوید پس از هلاک به خاکت گذر کنم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کنم
باید نخست چاره ی این چشم تر کنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در کوی تو خاک بر سر بریزم و به شوق تو بروم، ابتدا باید چارهای برای این چشمهای اشکبارم بیندیشم.
گوید مخواه ناله در آن دل اثر ز من
کآن سنگ خاره نیست که در وی اثر کنم
هوش مصنوعی: نمیداند که نالههای من بر دلش تأثیری ندارد، زیرا او مانند سنگی سخت است که نمیتوانم بر آن تأثیر بگذارم.
از سنگ جور چون پردش طایری ز بام
من شکر از شکستگی بال و پر کنم
هوش مصنوعی: پرندهای که از سنگ سخت به زمین میافتد، با وجود شکستن بال و پرش، باز هم شکرگزاری میکند. این بیان نشاندهندهی روحیهی استقامت و قدردانی در برابر دشواریهاست.
آن به که با حدیث غم آن جهان جان
افسانه های هر دو جهان مختصر کنم
هوش مصنوعی: بهتر است که با داستان غم آن دنیا، زندگی و افسانههای هر دو جهان را به طور مختصر بیان کنم.
امشب غم تو تا سحرم گر امان دهد
شاید که چاره اش به دعای سحر کنم
هوش مصنوعی: امشب غم تو تا صبح بر من سنگینی میکند و اگر فرصتی داشته باشم، شاید بتوانم با دعای سحر به آرامش برسم.
تا شوق این نوید هلاکم کند (سحاب)
گوید پس از هلاک به خاکت گذر کنم
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق این خبر باعث میشود که من به خاطر آن دچار نابودی شوم. اما پس از آنکه نابود شدم، میگوید که به خاک تو میرسم.