گنجور

شمارهٔ ۲۲۹

دل صید کمند تست جان هم
این گشته اسیر دامت آن هم
فریاد که در دل تو فریاد
تاثیر نمی کند فغان هم
شاه از تو حذر کند گدا هم
پیر از تو به جان بود جوان هم
از دام و قفس چو بگذرد کس
گلزار خوش است و آشیان هم
خارم ز گلی بپاست کز وی
گلچین محروم و باغبان هم
تا برده گمان مهر بر من
بی مهر شده است و بدگمان هم
گریند چو ابر دوستداران
بر حال (سحاب) دشمنان هم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل صید کمند تست جان هم
این گشته اسیر دامت آن هم
هوش مصنوعی: دل من به دام تو گرفتار شده است و جانم هم به همین ترتیب در بند عشق تو اسیر شده است.
فریاد که در دل تو فریاد
تاثیر نمی کند فغان هم
هوش مصنوعی: فریاد زدن در دل تو تاثیری ندارد، حتی ناله و زاری هم.
شاه از تو حذر کند گدا هم
پیر از تو به جان بود جوان هم
هوش مصنوعی: پادشاه از تو احتیاط می‌کند و حتی افراد فقیر و سالخورده نیز نسبت به تو حساسیت دارند، چون جوانان نیز تحت تأثیر تو هستند.
از دام و قفس چو بگذرد کس
گلزار خوش است و آشیان هم
هوش مصنوعی: هر کس که از محدودیت‌ها و سختی‌ها رهایی یابد، به بهشت و جایگاهی خوشایند دست خواهد یافت.
خارم ز گلی بپاست کز وی
گلچین محروم و باغبان هم
هوش مصنوعی: من از گل خوشبو و زیبایم درد دارم، چون درخشانی آن را از من می‌گیرد و باغبان نیز از دسترس من دور است.
تا برده گمان مهر بر من
بی مهر شده است و بدگمان هم
هوش مصنوعی: کسی که انتظار محبت از من داشته، حالا به خاطر بی‌محبتی‌ام ناامید و بدگمان شده است.
گریند چو ابر دوستداران
بر حال (سحاب) دشمنان هم
هوش مصنوعی: دوستداران چون ابر، برای وضعیت بد و غم‌انگیز دشمنان اشک می‌ریزند.