گنجور

شمارهٔ ۲۲۴

از تغافل یا تو را با خویش مایل می‌کنم
یا برون مهر تو را یک باره از دل می‌کنم
گر به جا خوی برآرد خون ز چشمم دور نیست
زر تیغ از بس که شرم از روی قاتل می‌کنم
هر زمان بر سینه از ناخن گشایم رخنه‌ها
چاره‌ها بنگر که بهر تنگی دل می‌کنم
می‌کنم یا دل به آسانی ز مهر روی تو
یا که بر خود کار را یک باره مشکل می‌کنم
ایمنند از گمرهی واماندگان کاروان
چون جرس تا ناله در دنبال محمل می‌کنم
اینکه ترک عاشقی کردم نه از وارستگی است
امتثال حکم شاهنشاه عادل می‌کنم
شه‌نشان فتحعلی‌شاه آنکه شرم آرد (سحاب)
چون به دریا ابر دستش را مقابل می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تغافل یا تو را با خویش مایل می‌کنم
یا برون مهر تو را یک باره از دل می‌کنم
هوش مصنوعی: من یا تو را با بی‌توجهی به خودم جذب می‌کنم، یا به سرعت محبتت را از دل بیرون می‌کنم.
گر به جا خوی برآرد خون ز چشمم دور نیست
زر تیغ از بس که شرم از روی قاتل می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر اشک از چشمانم بریزد، به خاطر این است که بسیار از روی قاتل شرم دارم و این باعث می‌شود که حتی ضربه‌ای هم از خودم نزنم.
هر زمان بر سینه از ناخن گشایم رخنه‌ها
چاره‌ها بنگر که بهر تنگی دل می‌کنم
هوش مصنوعی: هر بار که با ناخن بر سینه‌ام می‌زنم و به زخم‌هایم نگاه می‌کنم، به دنبال راه‌حلی هستم برای تنگی و فشار دل.
می‌کنم یا دل به آسانی ز مهر روی تو
یا که بر خود کار را یک باره مشکل می‌کنم
هوش مصنوعی: من یا به راحتی دل خود را به محبت چهره تو می‌سپارم، یا اینکه به خودم زحمت می‌دهم و کار را سخت می‌کنم.
ایمنند از گمرهی واماندگان کاروان
چون جرس تا ناله در دنبال محمل می‌کنم
هوش مصنوعی: کسانی که در کاروان سفر می‌کنند، به خاطر صدای جرس از گمراهی در امان هستند، اما من به خاطر ناله‌ام که در پی محمل می‌زنم، احساس تنهایی و غم می‌کنم.
اینکه ترک عاشقی کردم نه از وارستگی است
امتثال حکم شاهنشاه عادل می‌کنم
هوش مصنوعی: اینکه از عشق و عاشقی دست برداشته‌ام به این دلیل نیست که از آن رها شده‌ام، بلکه به خاطر پیروی از فرمان شاه عادل این کار را انجام می‌دهم.
شه‌نشان فتحعلی‌شاه آنکه شرم آرد (سحاب)
چون به دریا ابر دستش را مقابل می‌کنم
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به شخصیتی بزرگ و با وقار، که قدرت و عظمت او به قدری است که حتی طبیعت نیز در برابرش خجالت می‌کشد. ابرها در آسمان به دریا نزدیک می‌شوند، اما به خاطر احترام به او، دستشان را به سمت دریا دراز نمی‌کنند. این تصویر نمادی از بزرگی و نفوذ او در برابر نیروهای طبیعی است.