شمارهٔ ۲۲۲
هر عهد به هر کسی که بستم
در عهد تو بی وفا شکستم
دلگیر به پرسش من آمد
پنداشت که من هنوز هستم
شادم که گرت چنین بود عهد
هر لحظه بدست تست دستم
جامی زد و با من آنچه خواهد
گوید به بهانه ای که مستم
افزود به حسرتم چو مردم
پنداشتم از غم تو رستم
نومیدی محرمان چو دیدم
پیوند امید ازو گسستم
ز آن روی (سحاب) سر بلندم
کاندر قدمش چو سایه پستم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر عهد به هر کسی که بستم
در عهد تو بی وفا شکستم
هوش مصنوعی: هر قراردادی که با دیگران بستم، در مقایسه با عهدی که با تو داشتم، نقض شد و من از آن عهد سر باز زدم.
دلگیر به پرسش من آمد
پنداشت که من هنوز هستم
هوش مصنوعی: دلگیر برای من پرسش کرد و تصور کرد که هنوز در کنار او هستم.
شادم که گرت چنین بود عهد
هر لحظه بدست تست دستم
هوش مصنوعی: من خوشحالم که اگر چنین باشد، هر لحظه در دستان توست و عهد تو را در دست دارم.
جامی زد و با من آنچه خواهد
گوید به بهانه ای که مستم
هوش مصنوعی: مینوشد و با من هر آنچه که میخواهد بگوید، بهانهاش این است که من مست هستم.
افزود به حسرتم چو مردم
پنداشتم از غم تو رستم
هوش مصنوعی: افزوده شد به اندوه من وقتی که فکر کردم از غم تو قوی و نیرومند شدم.
نومیدی محرمان چو دیدم
پیوند امید ازو گسستم
هوش مصنوعی: زمانی که دیدم دوستان رازدارم ناامید شدهاند، تصمیم گرفتم که امیدم را از آنها ببرم.
ز آن روی (سحاب) سر بلندم
کاندر قدمش چو سایه پستم
هوش مصنوعی: به خاطر آن چهرهی زیبا و دلکشاش، من مانند سایهای در زیر قدمهای او قد علم کردهام.