گنجور

شمارهٔ ۲۱۹

خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک
گاهی پس از هلاکم اگر بگذرد به خاک
شد چاک سینه ی فلک از آه بترس
آهی که بر فلک رود از سینه های چاک
ای روز من زدست تو چون طره ی تو تار
وی عشق من به روی تو چون دامن تو پاک
از دیده اشک من زغمت رفته تا سمک
وز سینه آهم از ستمت رفته تا سماک
هر لحظه بیشتر شود آهم ز درد تو
این است هر دمم اثر آه دردناک
اندیشه داشتم که جدا سازدم ز دوست
اکنون مرا زدشمنی آسمان چه باک
هر شامگه (سحاب) به تقبیل خاک پاش
از اوج چرخ مهر در افتد به روی خاک

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک
گاهی پس از هلاکم اگر بگذرد به خاک
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر غیرت و شجاعت، انسان ممکن است به هلاکت بیفتد و حتی پس از مرگش، دیگران را نیز متاثر کند و به میدان بیندازد.
شد چاک سینه ی فلک از آه بترس
آهی که بر فلک رود از سینه های چاک
هوش مصنوعی: سینه آسمان از غم و ناله پاره شده است، از این بترس که این آهِ دلbroken به آسمان برود.
ای روز من زدست تو چون طره ی تو تار
وی عشق من به روی تو چون دامن تو پاک
هوش مصنوعی: ای روز من، وقتی که تو در کنارم هستی، مانند تار موی تو زیبا و دلنواز است و عشق من به تو، مانند دامن تو خالص و بی‌نقص است.
از دیده اشک من زغمت رفته تا سمک
وز سینه آهم از ستمت رفته تا سماک
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک‌هایم به خاطر غم تو به ستاره‌ای در آسمان رسیده است و از سینه‌ام آه‌هایم به خاطر ستم‌هایی که بر من رفته، به ستاره‌ای دیگر در آسمان رفته‌اند.
هر لحظه بیشتر شود آهم ز درد تو
این است هر دمم اثر آه دردناک
هوش مصنوعی: در هر لحظه، حسرت و ناراحتی من از تو بیشتر می‌شود و این درد و آه من هر دم بر من تأثیر می‌گذارد.
اندیشه داشتم که جدا سازدم ز دوست
اکنون مرا زدشمنی آسمان چه باک
هوش مصنوعی: فکر می‌کردم که از دوست فاصله بگیرم، ولی حالا چه اهمیت دارد که آسمان دشمن شده است.
هر شامگه (سحاب) به تقبیل خاک پاش
از اوج چرخ مهر در افتد به روی خاک
هوش مصنوعی: هر شب، ابرها با بارش خود از آسمان به زمین می‌افتند و نور ماه که در آسمان می‌درخشد، بر روی خاک می‌تابد.