شمارهٔ ۲۱۵
چون تو می خواهیم از خود به نگاهی قانع
به نگاهی شود این دیده الهی قانع
باعث دوری من شد طمع وصل مدام
کاش میبود از اول به نگاهی قانع
شد خراب از غم او هر دلی آری نشود
خود به ویرانی یک خانه سپاهی قانع
روز و شب بود نگاهم به تو و بی تو کنون
به نگاهی شده ام گاه به گاهی قانع
من هم آزرده نگردم ز دل آزاری تو
گر به آزار گدائی شده شاهی قانع
من که می بود نگاهم به رخت بیگه و گاه
به نگاهی شده ام گاه بگاهی قانع
همه کس چیده ز باغ تو گل وصل و (سحاب)
شده از باغ وصالت به گیاهی قانع
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون تو می خواهیم از خود به نگاهی قانع
به نگاهی شود این دیده الهی قانع
هوش مصنوعی: وقتی تو را میخواهم، به نگاهی ساده و رضایتبخش بسنده میکنم، و این چشم الهی نیز به همین نگاه راضی است.
باعث دوری من شد طمع وصل مدام
کاش میبود از اول به نگاهی قانع
هوش مصنوعی: خواستن پیوستهی وصال موجب دوری من شده است. کاش از همان ابتدا یک نگاه کوتاه کافی میبود.
شد خراب از غم او هر دلی آری نشود
خود به ویرانی یک خانه سپاهی قانع
هوش مصنوعی: هر دلی به خاطر غم او خراب و ویران شده است، اما هیچ دلی به اندازه یک خانهای که سپاهی در آن قانع باشد، ویران نمیشود.
روز و شب بود نگاهم به تو و بی تو کنون
به نگاهی شده ام گاه به گاهی قانع
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، همیشه به تو نگاه میکردم و حالا بدون تو، به یک نگاه گهگاهی راضی شدهام.
من هم آزرده نگردم ز دل آزاری تو
گر به آزار گدائی شده شاهی قانع
هوش مصنوعی: من هم از دل آزاری تو ناراحت نمیشوم، اگرچه تو به آزار کردن دیگران عادت کردهای، اما من راضیام به شرایطی که به تو مربوط میشود.
من که می بود نگاهم به رخت بیگه و گاه
به نگاهی شده ام گاه بگاهی قانع
هوش مصنوعی: من که همیشه با چشمم به چهرهات نگاه میکنم، گاهی وقتها به یک نگاه بسنده میکنم.
همه کس چیده ز باغ تو گل وصل و (سحاب)
شده از باغ وصالت به گیاهی قانع
هوش مصنوعی: همه افراد از زیباییهای عشق تو بهرهمند شدهاند و از دستپروردگی رابطهات با تو به چیزی کمتر از آنکه در باغ عشق تو وجود دارد، راضی نیستند.