شمارهٔ ۲۱۴
بلبل به چمن چنان کند حظ
ما راست بکویت آنچنان حظ
از لذت دامش آگهی نیست
مرغی که کند در آشیان حظ
دارد می ناب ارغوانی
یا آن رخ همچو ارغوان حظ
ما جور کشیم و تو جفا کیش
ما راست ازین تو را از آن حظ
از وصل تو دوستان نکردند
یک بار به رغم دشمنان حظ
دردا که در این زمانه دارد
نه نام نشاط و نه نشان حظ
شد بیتو (سحاب) پیر و از تو
یک بار نکرد ای جوان حظ
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بلبل به چمن چنان کند حظ
ما راست بکویت آنچنان حظ
هوش مصنوعی: بلبل در باغ چنان میخواند که لذت ما را به کمال میرساند، و در کنارت آنچنان حال و هوایی ایجاد میکند.
از لذت دامش آگهی نیست
مرغی که کند در آشیان حظ
هوش مصنوعی: مرغی که در لانهاش خوشحال و راضی است، از خوشی و لذتی که در دام دیگران وجود دارد، بیخبر است.
دارد می ناب ارغوانی
یا آن رخ همچو ارغوان حظ
هوش مصنوعی: میگوید که آن چهره زیبا رنگی شبیه به می ناب ارغوانی دارد و از این منظر، لذت میبرد.
ما جور کشیم و تو جفا کیش
ما راست ازین تو را از آن حظ
هوش مصنوعی: ما سختیها و ناملایمات را تحمل میکنیم، در حالی که تو بر ما بیرحمی میکنی. این وضعیت به خوبی نشان میدهد که ما از درد و رنجمان بهره میبریم.
از وصل تو دوستان نکردند
یک بار به رغم دشمنان حظ
هوش مصنوعی: دوستان از پیوستگی با تو یک بار هم لذت نبردند، با وجود اینکه دشمنان همواره در تلاش بودند.
دردا که در این زمانه دارد
نه نام نشاط و نه نشان حظ
هوش مصنوعی: ای کاش در این دوران، خبری از شادی و لذتی نیست و دیگر نشانی از آنها دیده نمیشود.
شد بیتو (سحاب) پیر و از تو
یک بار نکرد ای جوان حظ
هوش مصنوعی: سحاب پیر شده و دیگر از تو هیچ چیز نمیخواهد، ای جوان! فقط یک بار از خوبیهای تو بهرهمند نشد.