شمارهٔ ۲۰۵
نه همین ز شرم در بر نکشیدهام هنوزش
که برم نشسته عمری و ندیدهام هنوزش
دلم از تو خرم و خوش به سوالی و جوابی
که نگفتهام همان و نشنیدهام هنوزش
به مشام غیر خواهم نرسد از او شمیمی
ز ریاض حسن آن گل که نچیدهام هنوزش
دل خویش کردهام خوش به متاع کمبهایی
که زلعل او به صد جان نخریدهام هنوزش
به رهش اگر چه شد خون دل و شد ز دیده بیرون
کشد انتظار مقدم او دل و دیدهام هنوزش
عجب است اینکه در سر بودم (سحاب) مستی
ز شراب وصل اگرچه نچشیدهام هنوزش
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه همین ز شرم در بر نکشیدهام هنوزش
که برم نشسته عمری و ندیدهام هنوزش
هوش مصنوعی: من هنوز نتوانستهام او را در آغوش بگیرم، نه چون شرم دارم، بلکه چون سالهاست که در کنارم نشسته و هنوز او را ندیدهام.
دلم از تو خرم و خوش به سوالی و جوابی
که نگفتهام همان و نشنیدهام هنوزش
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو شاد و سرزنده است و خوشحال به پرسش و پاسخی که هنوز نگفتهام و هنوز نشنیدهام.
به مشام غیر خواهم نرسد از او شمیمی
ز ریاض حسن آن گل که نچیدهام هنوزش
هوش مصنوعی: بویی از زیبایی آن گلی که هنوز نچیدهام، به کسی جز خودم نمیرسد.
دل خویش کردهام خوش به متاع کمبهایی
که زلعل او به صد جان نخریدهام هنوزش
هوش مصنوعی: دل خود را به چیز کمارزشی خوش کردهام، چون هنوز نتوانستهام آن جواهر گرانبها را که ارزشش به صد جان میرسد، به دست آورم.
به رهش اگر چه شد خون دل و شد ز دیده بیرون
کشد انتظار مقدم او دل و دیدهام هنوزش
هوش مصنوعی: هرچند در مسیر او درد و رنج زیادی را تحمل کردهام و اشکهایم جاری شده، هنوز هم قلب و چشم من در انتظار آمدن اوست.
عجب است اینکه در سر بودم (سحاب) مستی
ز شراب وصل اگرچه نچشیدهام هنوزش
هوش مصنوعی: تعجبآور است که در ذهنم حالتی شبیه به مستی از شراب وصل وجود دارد، هرچند هنوز آن را نچشیدهام.