گنجور

شمارهٔ ۲۰۲

نه از پیوند هر آلوده دامانی بود باکش
همین ترسد ز من آلوده گردد دامن پاکش
نیابی هرگز آسایش گرت هر کشته‌ای خواهد
که از راه وفا یک بار آیی بر سر خاکش
گهی از خار خار سینهٔ چاکم شود آگه
که از عشق گلی گردد گریبان همچو گل چاکش
همین بس افتخار من که خونم ریزد از تیری
وگرنه من نه آن صیدم که او بندد به فتراکش
نگوید زاهد از روی خرد حرفی بلی آن کس
که انکار رخ زیبا کند پیداست ادراکش
به جان دردی‌ست کان روی دل‌افروزست درمانش
به دل زهری‌ست کان لعل شکربارست تریاکش
برد جان هرکه از جور نگار کینه‌جوی من
چه بیم از کینهٔ اختر، چه باک از جور افلاکش؟
تویی کاندیشه نبود از (سحاب) ورنه اندیشد
فلک از آه غمناک و زمین از چشم نمناکش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه از پیوند هر آلوده دامانی بود باکش
همین ترسد ز من آلوده گردد دامن پاکش
هوش مصنوعی: هر آلوده‌ای برایش مهم است که دامن پاکش آلوده نشود، زیرا نگران است که رابطه‌اش با کسی که دامن آلوده‌ای دارد، باعث آلودگی آن دامن پاک شود.
نیابی هرگز آسایش گرت هر کشته‌ای خواهد
که از راه وفا یک بار آیی بر سر خاکش
هوش مصنوعی: اگر هرگز به آرامش نمی‌رسی، چون هر فردی که در راه وفا کشته شده، فقط یک بار اگر به سر خاکش بیایی، ممکن است که آسودگی پیدا کنی.
گهی از خار خار سینهٔ چاکم شود آگه
که از عشق گلی گردد گریبان همچو گل چاکش
هوش مصنوعی: گاهی اوقات دلم از زخم‌های عشق به درد می‌آید و گاهی دیگر، از آن درد دل، زیبا و شکوفا مثل گلی در گلابی می‌شود.
همین بس افتخار من که خونم ریزد از تیری
وگرنه من نه آن صیدم که او بندد به فتراکش
هوش مصنوعی: تنها همین کافی است که به خونم رنگین شوم از تیر، وگرنه من آن صیدی نیستم که به دام بیفتد.
نگوید زاهد از روی خرد حرفی بلی آن کس
که انکار رخ زیبا کند پیداست ادراکش
هوش مصنوعی: زاهد، با عقل و درایتش حرفی نمی‌زند. کسی که زیبایی چهره را انکار کند، به روشنی ناتوانی در درک خود را نشان می‌دهد.
به جان دردی‌ست کان روی دل‌افروزست درمانش
به دل زهری‌ست کان لعل شکربارست تریاکش
هوش مصنوعی: در دل خود دردی دارم که چهره‌اش روشنی‌بخش است، درمانش عشقی است که مانند زهر بر دل می‌نشیند، و تنها داروی آن همچون تریاک است.
برد جان هرکه از جور نگار کینه‌جوی من
چه بیم از کینهٔ اختر، چه باک از جور افلاکش؟
هوش مصنوعی: هر که از محبت و ستم معشوقه‌ی کینه‌جوی من آسیب ببیند، از دشمنی ستاره‌ها یا ظلم زمانه چه باکی دارد؟
تویی کاندیشه نبود از (سحاب) ورنه اندیشد
فلک از آه غمناک و زمین از چشم نمناکش
هوش مصنوعی: تو هستی که فکر و اندیشه‌ای وجود ندارد؛ وگرنه آسمان از غم و آهی اندیشناک خبر می‌دهد و زمین نیز از اشک‌هایش نشانه‌ای دارد.