شمارهٔ ۱۹۱
جدا کرد از منت بخت بد امروز
که تا گردد به کامش بخت فیروز
جهان خود جای آن جان جهان است
چه سان از دل کشم آه جهان سوز؟
یکی را زین دو بیرون خواهم از تن
غم جانکاه یا جان غم اندوز
کند قتل منش تعلیم و غافل
که نیکی می کند با من بد آموز
به ناکامی چو باید رفت روزی
زکوی او چه فردا و چه امروز
دل ریش مرا مرهم چه حاجت
مرا بس مرهم دل تیر دلدوز
شب من چون سیه باشد چه حاصل
که روی تست ماه عالم افروز
یک امروزم (سحاب) از وصل ماهی
به فیروزی گذشت از بخت فیروز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جدا کرد از منت بخت بد امروز
که تا گردد به کامش بخت فیروز
هوش مصنوعی: امروز بدبختی را کنار میگذارم تا بخت نیک نصیبم شود و به آرزوهایم برسم.
جهان خود جای آن جان جهان است
چه سان از دل کشم آه جهان سوز؟
هوش مصنوعی: دنیا خود محلی است که جان عالم در آن قرار دارد، چگونه میتوانم از دل خود آوای سوزناک این جهان را بیرون بکشم؟
یکی را زین دو بیرون خواهم از تن
غم جانکاه یا جان غم اندوز
هوش مصنوعی: میخواهم یک نفر را از این دو گزینه بیرون ببرم: یا از غم دلخراش خودم رها شوم، یا این که دلم را با غمی سنگین پر کنم.
کند قتل منش تعلیم و غافل
که نیکی می کند با من بد آموز
هوش مصنوعی: آموزش من موجب میشود که دیگران به من آسیب بزنند، در حالی که خودشان فکر میکنند کار خوبی میکنند.
به ناکامی چو باید رفت روزی
زکوی او چه فردا و چه امروز
هوش مصنوعی: وقتی باید با ناکامی وداع کرد، چرا به فکر فردا و امروز باشیم؟
دل ریش مرا مرهم چه حاجت
مرا بس مرهم دل تیر دلدوز
هوش مصنوعی: دل شکستهام دیگر نیازی به درمان ندارد، زیرا زخمهای عاطفیام به حدی عمیق و دردناک است که هیچ مرهمی نمیتواند آنها را التیام بخشد.
شب من چون سیه باشد چه حاصل
که روی تست ماه عالم افروز
هوش مصنوعی: اگر شب من تاریک و سیاه باشد، چه فایده که چهرهات همچون ماهی روشنی بخش است؟
یک امروزم (سحاب) از وصل ماهی
به فیروزی گذشت از بخت فیروز
هوش مصنوعی: امروز من (سحاب) از خوشحالی و پیوند با ماهی، به شادی و خوشبختی سپری شد.