گنجور

شمارهٔ ۱۸۱

پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده بود
مهر روی خوبرویان دردلم جا کرده بود
آمدی سوی من و امشب نصیب غیر شد
آسمان هر غم که بهر من مهیا کرده بود
نا کسی جز من بکویش بود می پنداشت یار
میتوان با دیگری کرد آنچه با ما کرده بود
با دل و جانم غمت کرد آنچه با من در غمت
این دل بی صبر و جان نا شکیبا کرده بود
در دلش پنداشت خواهد کرد آهم رخنه ای
گوئی آن دل را گمان سنگ خارا کرده بود
عاقبت مهر زلیخا کرد با یوسف دمی
آنچه عمری عشق یوسف با زلیخا کرده بود
گر نمیکردم (سحاب) از دور گردون شکوه ی
اشک چشمم راز پنهان آشکارا کرده بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده بود
مهر روی خوبرویان دردلم جا کرده بود
هوش مصنوعی: قبل از این، دل من در سینه‌ام آرام داشت و محبت چهره‌های زیبا در دل من جا گرفته بود.
آمدی سوی من و امشب نصیب غیر شد
آسمان هر غم که بهر من مهیا کرده بود
هوش مصنوعی: تو به سوی من آمدی و این شب، سرنوشت را به دیگری واگذار کرد. آسمان هر اندوهی را که برای من آماده کرده بود، در اختیار دیگری قرار داد.
نا کسی جز من بکویش بود می پنداشت یار
میتوان با دیگری کرد آنچه با ما کرده بود
هوش مصنوعی: کسی جز من به یاد او نبود، او فکر می‌کرد که می‌تواند با دیگری همان کارهایی را که با من کرده، انجام دهد.
با دل و جانم غمت کرد آنچه با من در غمت
این دل بی صبر و جان نا شکیبا کرده بود
هوش مصنوعی: دل و جانم خوشحال است از اینکه غم تو باعث شده بود که این دل بی‌صبر و جان نا آرام، بی‌تابی کند.
در دلش پنداشت خواهد کرد آهم رخنه ای
گوئی آن دل را گمان سنگ خارا کرده بود
هوش مصنوعی: او در دلش فکر می‌کرد که صدای آهش تأثیری خواهد گذاشت، انگار که آن دل را به سختی سنگ تبدیل کرده بود.
عاقبت مهر زلیخا کرد با یوسف دمی
آنچه عمری عشق یوسف با زلیخا کرده بود
هوش مصنوعی: سرانجام عشق و محبت زلیخا در یک آن با یوسف به fruition رسید، همانگونه که سال‌ها عشق یوسف به زلیخا را در دل داشت.
گر نمیکردم (سحاب) از دور گردون شکوه ی
اشک چشمم راز پنهان آشکارا کرده بود
هوش مصنوعی: اگر من از دور به آسمان نگاه نمی‌کردم، حماسه‌ی اشک‌هایم راز درونی‌ام را به وضوح فاش کرده بود.