گنجور

شمارهٔ ۱۷۷

دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند
شاید از درد گرفتاران خبردارت کند
دلبری بایست هر جائی تو را تا هر زمان
با خبر از اضطراب رشک اغیارت کند
گربیاری تاب در آئینه بنگر روی خویش
تا چو من زین نیکوان، حسن تو بیزارت کند
گر تو را این است دل باید نگار پر فنی
تا به هر ساعت هزاران عشوه در کارت کند
گاهگاهی گوش بر افغان بیداران کنی
گر فغان دل شبی از خواب بیدارت کند
عاقبت پاداش آن جوری که کردی با (سحاب)
سخت میترسم بروز خود گرفتارت کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند
شاید از درد گرفتاران خبردارت کند
هوش مصنوعی: اگر دل تو به خاطر عشق دچار درد و رنج شود و مدتی تو را به خود مشغول کند، شاید این درد تو را نسبت به دردهای دیگران حساس کند و از حال آنها باخبر کند.
دلبری بایست هر جائی تو را تا هر زمان
با خبر از اضطراب رشک اغیارت کند
هوش مصنوعی: هرجا که بروی، زیبایی و دلربایی تو باید وجود داشته باشد تا همواره باعث حسادت و نگرانی دیگران شود.
گربیاری تاب در آئینه بنگر روی خویش
تا چو من زین نیکوان، حسن تو بیزارت کند
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند من از زیبایی‌های خود زده شوی، به چهره‌ات در آینه نگاه کن، تا ببینی چگونه زیبایی‌ات می‌تواند تو را دلزده کند.
گر تو را این است دل باید نگار پر فنی
تا به هر ساعت هزاران عشوه در کارت کند
هوش مصنوعی: اگر دل تو چنین می‌خواهد، پس باید معشوقه‌ای ماهر داشته باشی که در هر لحظه هزاران ناز و کرشمه به تو نشان دهد.
گاهگاهی گوش بر افغان بیداران کنی
گر فغان دل شبی از خواب بیدارت کند
هوش مصنوعی: گاهی به صدا و ناله کسانی که بیدارند گوش می‌دهی، شاید فریاد دل شبی تو را از خواب بیدار کند.
عاقبت پاداش آن جوری که کردی با (سحاب)
سخت میترسم بروز خود گرفتارت کند
هوش مصنوعی: در نهایت، نتیجه اعمال و رفتارهای تو به گونه‌ای به تو باز خواهد گشت که حریم امنی را برایت ایجاد نخواهد کرد و ممکن است به طور ناگهانی با عواقب آن مواجه شوی.