شمارهٔ ۱۷۶
روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد
وزجان من سکون وز دل هم شکیب شد
سودی که دیده، دیه براهت زاشک خویش
این بود کز غبار رهت بی نصیب شد
برخاستم که غیر هم آید برون ز بزم
یک باره وصل یار بکام رقیب شد
عشاق را ز اهل هوس فرقها بسی است
نه هر که گشت عاشق گل عندلیب شد
بی سروها در این چمن افراختند قد
لیک از هزار قد یکی جامه زیب شد
صد ره ز من گذشت و نپرسید کیست این
مسکین کسی که بر سر کویی غریب شد
نقشی نبست چون رخ او خامه ی قضا
کز آن پدید این همه نقش عجیب شد
خوش خسته ی (سحاب) کز آغاز درد مرد
فارغ ز رنج درد و دوای طبیب شد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد
وزجان من سکون وز دل هم شکیب شد
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو جانم را شاداب کرد و لبخند محبتآمیز تو باعث شد که از جانم آرامش بگیرد و دل من هم به صبر و بردباری بیفتد.
سودی که دیده، دیه براهت زاشک خویش
این بود کز غبار رهت بی نصیب شد
هوش مصنوعی: او به خاطر اشکهای خود، به دوستی و زیبایی تو امید داشت، اما در نهایت از غبار راه تو بینصیب ماند.
برخاستم که غیر هم آید برون ز بزم
یک باره وصل یار بکام رقیب شد
هوش مصنوعی: از جمع دوستان جدا شدم تا ناگهانی به وصال معشوق برسم، اما این کار به کام رقیب تمام شد.
عشاق را ز اهل هوس فرقها بسی است
نه هر که گشت عاشق گل عندلیب شد
هوش مصنوعی: عاشقانی که از اهل هوس هستند، تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. هر کسی که به عشق دچار شود، لزوماً عاشق واقعی نیست، مانند این که همهی پرندگان به گل گلابی علاقه ندارند.
بی سروها در این چمن افراختند قد
لیک از هزار قد یکی جامه زیب شد
هوش مصنوعی: در این گلزار، بسیاری از نونهالان قد افراشتهاند، اما از میان آنها فقط یکی با زیبایی خاصی خود را نمایان کرده است.
صد ره ز من گذشت و نپرسید کیست این
مسکین کسی که بر سر کویی غریب شد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد از کنار من گذشتند و از من نپرسیدند که این مسکین کیست. من کسی هستم که در سر کوچهای تنها و غریب ماندهام.
نقشی نبست چون رخ او خامه ی قضا
کز آن پدید این همه نقش عجیب شد
هوش مصنوعی: هیچ تصویری مانند چهره او خلق نشده است. قلم تقدیر، از آن چهره، این همه تصویرهای شگفتانگیز را به وجود آورده است.
خوش خسته ی (سحاب) کز آغاز درد مرد
فارغ ز رنج درد و دوای طبیب شد
هوش مصنوعی: ابری که از ابتدا با درد و خستگی آغشته بود، اکنون از رنج و زخمهای خود رهایی یافته و تبدیل به آرامش و درمان شده است.