گنجور

شمارهٔ ۱۷۲

اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود
سیل اشکش به بهار این همه جاری نشود
زخم کاری کشد این طرفه که در مقتل عشق
زودتر می کشد آن زخم که کاری نشود
تا بود نکهت زلفش چه کند گر خون باز
مشک در نافه ی آهوی تتاری نشود
نکهت خطش از آن روست بلی رایحه بخش
تا بر آتش نرسد عود قماری نشود
باغ حسنش ز سرشک دگران خرم نیست
زآنکه هر قطره چو باران بهاری نشود
هست آگاه زبد عهدی گل ورنه چنین
کار مرغان چمن ناله وزاری نشود
رشک اغیار تحمل نتواند که کند
گر (سحاب) از سر کویت متواری نشود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود
سیل اشکش به بهار این همه جاری نشود
هوش مصنوعی: اگر از آمدن بهار و تغییرات مثبت ناشی از آن اطلاع نداشتیم، از شدت اندوهمان در بهار اشک‌هایمان این‌قدر نریزد.
زخم کاری کشد این طرفه که در مقتل عشق
زودتر می کشد آن زخم که کاری نشود
هوش مصنوعی: در عشق، زخم‌هایی که عمیق و واقعی نیستند، زودتر می‌توانند باعث آسیب شوند، یعنی زخم‌هایی که به شدت در دل ایجاد نمی‌شوند، به راحتی می‌توانند موجب درد و رنج بیشتری شوند.
تا بود نکهت زلفش چه کند گر خون باز
مشک در نافه ی آهوی تتاری نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که عطر زلف او وجود دارد، اگر خون هم به مشک تبدیل شود، در نافه‌ی آهوهای تتاری چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نکهت خطش از آن روست بلی رایحه بخش
تا بر آتش نرسد عود قماری نشود
هوش مصنوعی: خط آن شخص به قدری زیبا و خوشبوست که بویی دل‌انگیز دارد، اما این خوشبویی تنها زمانی احساس می‌شود که در آتش نسوزد و به تباهی نرود.
باغ حسنش ز سرشک دگران خرم نیست
زآنکه هر قطره چو باران بهاری نشود
هوش مصنوعی: باغ زیبایی او به خاطر اشک دیگران شاداب نیست، زیرا هر قطره اشک مانند باران بهاری نمی‌باشد.
هست آگاه زبد عهدی گل ورنه چنین
کار مرغان چمن ناله وزاری نشود
هوش مصنوعی: اگر کسی به عهد و پیمان گل آگاه باشد، صدای ناله و زاری پرندگان چمن چنین نخواهد بود.
رشک اغیار تحمل نتواند که کند
گر (سحاب) از سر کویت متواری نشود
هوش مصنوعی: نمی‌توانم تحمل کنم که دیگران بر من حسادت کنند، حتی اگر باران از بالای سر تو برود و به جایی دیگر برود.