شمارهٔ ۱۷۳
چندیست فلک را سر بیداد نباشد
داند که تو را حاجت امداد نباشد
از ساحت گلزار کس این فیض نیابد
این منزل خوش خانه ی صیاد نباشد
معمورتر از مملکت عشق ندیدم
با آن که در او خانه ی آباد نباشد
بردار زرخ پرده چرا صنع خدایی
بی پرده از آن حسن خداداد نباشد
در معرض پرسش چو بر آرند به حشرم
جز عشق توام حرف دگر یاد نباشد
از رشک کسی خاطر ناشاد ندارم
دانم که از او هیچ دلی شاد نباشد
باشد به درداور فریاد رسش را
آن به که (سحاب) از تو به فریاد نباشد
خاقان جهان فتحعلی شاه که هرگز
از دام بلا خصم وی آزاد نباشد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چندیست فلک را سر بیداد نباشد
داند که تو را حاجت امداد نباشد
هوش مصنوعی: مدتی است که آسمان دیگر بیعدالتی نمیکند و میداند که تو به کمک نیاز نداری.
از ساحت گلزار کس این فیض نیابد
این منزل خوش خانه ی صیاد نباشد
هوش مصنوعی: در باغ گل، کسی نمیتواند از این نعمت بهرهمند شود، مگر اینکه این مکان دلانگیز متعلق به صیاد باشد.
معمورتر از مملکت عشق ندیدم
با آن که در او خانه ی آباد نباشد
هوش مصنوعی: در زندگی هیچ جایی به زیبایی و شگفتی عشق وجود ندارد، حتی اگر در آن، نشانهای از آبادانی و رفاه نباشد.
بردار زرخ پرده چرا صنع خدایی
بی پرده از آن حسن خداداد نباشد
هوش مصنوعی: با کنار زدن پرده، نمایان میشود که چرا باید زیبایی آفرینش خدا، بدون هیچ حجاب و پوششی، وجود نداشته باشد.
در معرض پرسش چو بر آرند به حشرم
جز عشق توام حرف دگر یاد نباشد
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت مرا مورد پرسش قرار دهند، جز عشق تو هیچ چیز دیگری در ذهنم نیست.
از رشک کسی خاطر ناشاد ندارم
دانم که از او هیچ دلی شاد نباشد
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت کسی نگران نیستم، چون میدانم که او نیز دلش شاد نیست.
باشد به درداور فریاد رسش را
آن به که (سحاب) از تو به فریاد نباشد
هوش مصنوعی: بهتر است که فریاد رس و کمک کنندهای داشته باشی، زیرا این بهتر از آن است که به باران یا ابرهای فراوانی که به کمک نمیآیند، دل خوش کنی.
خاقان جهان فتحعلی شاه که هرگز
از دام بلا خصم وی آزاد نباشد
هوش مصنوعی: پادشاه جهان فتحعلی شاه که هیچگاه از چنگال مشکلات و دشواریها رهایی نخواهد یافت.