گنجور

شمارهٔ ۱۷

عقده ای از کار ما نگشود لعل یار ما
زلف او صد عقدهٔ دیگر زند در کار ما
نسبتی دارند با هم التفاتی دور نیست
نرگس بیمار او را با دل بیمار ما
تا فلک جاری نکرد از دیده ام سیلاب اشک
لحظه ای ایمن نبود از آه آتشبار ما
کاش بخت خفته بیداری بیاموزد ز چشم
یا ز بخت خفته خواب این دیدهٔ بیدار ما
ما نه از روی ریا، از بهر طاعت بسته ایم
طعنه‌ها بر سبحهٔ زاهد زند زنار ما
گر کند از گریه منع ما ولی از رحم نیست
ز اشک خونین هم بخواهد رنگ بر رخسار ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقده ای از کار ما نگشود لعل یار ما
زلف او صد عقدهٔ دیگر زند در کار ما
هوش مصنوعی: همه مشکلات و پیچیدگی‌های ما به خاطر جدایی از اوست، در حالی که او با زلف‌هایش بر عدد این مشکلات می‌افزاید و همچنان در دل ما غم‌ها و پیچیدگی‌های بیشتری ایجاد می‌کند.
نسبتی دارند با هم التفاتی دور نیست
نرگس بیمار او را با دل بیمار ما
هوش مصنوعی: نرگس بیمار که به زیبایی و لطافتش اشاره دارد، گویی ارتباطی با دل بیمار ما دارد. این دو حالت، یعنی حال نرگس و حال دل ما، به هم نزدیک و مرتبط هستند.
تا فلک جاری نکرد از دیده ام سیلاب اشک
لحظه ای ایمن نبود از آه آتشبار ما
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان از چشمان من اشک ریخته است، لحظه‌ای هم از درد و اندوه عذاب‌آور ما در امان نبوده است.
کاش بخت خفته بیداری بیاموزد ز چشم
یا ز بخت خفته خواب این دیدهٔ بیدار ما
هوش مصنوعی: ای کاش که شانس و اقبال ما درس بیداری را از چشم‌های بیدار بیاموزد، یا حداقل خواب آن بخت خفته را از این دیدگان بیدار یاد بگیرد.
ما نه از روی ریا، از بهر طاعت بسته ایم
طعنه‌ها بر سبحهٔ زاهد زند زنار ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر نمایش یا ریاکاری، بندگی و اطاعت را انجام نمی‌دهیم، بلکه با اراده و از روی صداقت، به زاهدانی که تنها به ظواهر توجه دارند، طعنه می‌زنیم و ردای خود را با زنجیر ایمان در هم آمیختیم.
گر کند از گریه منع ما ولی از رحم نیست
ز اشک خونین هم بخواهد رنگ بر رخسار ما
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است او ما را از گریه کردن بازدارد، اما از روی رحمتش خواهد خواست که اشک خونین ما بر روی چهره‌مان رنگ بیاورد.