گنجور

شمارهٔ ۱۶

بگشای پای ما که کمند وفای ما
محکم تر است از همه بندی به پای ما
رفتیم از پی دل و دانی به راه عشق
گمراه تر از ما که بود رهنمای ما
گر چون تو دلبری برد از کف دل ترا
آگه شوی ز حال دل مبتلای ما
چون مرگ غیر باعث آزردگی تست
شادیم از این که نیست اثر در دعای ما
تیغ از میان کشیدی و از دل کشیدی آه
کشتی از آن و دادی ازین خونبهای ما
خواهیم مرگ مدعی و خویش تا شود
هم مطلب تو حاصل و هم مدعای ما
بیماری رقیب به حالم نکرد سود
سازد مگر وسیله ی دیگر خدای ما
حیران که در دل که کند جا غم جهان
تا شد بر آستانه ی میخانه جای ما
تا چیست سر اینکه به بیگانگان (سحاب)
زود آشنا شود بت دیر آشنای ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگشای پای ما که کمند وفای ما
محکم تر است از همه بندی به پای ما
هوش مصنوعی: پاهای ما را آزاد کن، زیرا رشته‌ای که به پای ما بسته شده به خاطر وفاداری‌امان محکم‌تر از هر بندی دیگر است.
رفتیم از پی دل و دانی به راه عشق
گمراه تر از ما که بود رهنمای ما
هوش مصنوعی: ما برای دنبال کردن دل خود به سوی عشق رفتیم و در این راه، از همه بیشتر گمراه بودیم؛ حالا این سؤال پیش می‌آید که چه کسی ما را راهنمایی کرده است.
گر چون تو دلبری برد از کف دل ترا
آگه شوی ز حال دل مبتلای ما
هوش مصنوعی: اگر دلبری همچون تو دل مرا برباید، تو هم از حال دل‌زدگی و درد ما باخبر خواهی شد.
چون مرگ غیر باعث آزردگی تست
شادیم از این که نیست اثر در دعای ما
هوش مصنوعی: ما از اینکه دعاهایمان هیچ اثری در مرگ غیر نمی‌گذارد، خوشحالیم؛ چون می‌دانیم که مرگ دیگران باعث ناراحتی ما نمی‌شود.
تیغ از میان کشیدی و از دل کشیدی آه
کشتی از آن و دادی ازین خونبهای ما
هوش مصنوعی: شمشیر را کشیدی و از دل کشیدی، آهی که از این وضعیت کشتی، و در عوض، خون بهایی به ما دادی.
خواهیم مرگ مدعی و خویش تا شود
هم مطلب تو حاصل و هم مدعای ما
هوش مصنوعی: ما آرزو داریم که هم ما و هم طرف مقابل به خواسته‌های خود برسیم، حتی اگر این خواسته‌ها به قیمت از دست دادن جان ما تمام شود.
بیماری رقیب به حالم نکرد سود
سازد مگر وسیله ی دیگر خدای ما
هوش مصنوعی: حال من بیمار است و کسی به من کمک نمی‌کند، جز اینکه وسیله‌ای که خداوند فراهم کرده باشد.
حیران که در دل که کند جا غم جهان
تا شد بر آستانه ی میخانه جای ما
هوش مصنوعی: در دل بلاتکلیفی هستم که غم و گرفتاری‌های دنیا را کجا بگذارم، در حالی که اکنون در آستانه میخانه، جایی برای خود پیدا کرده‌ام.
تا چیست سر اینکه به بیگانگان (سحاب)
زود آشنا شود بت دیر آشنای ما
هوش مصنوعی: سوالی پیش آمده است که چرا برخی افراد به راحتی با کسانی که غریب هستند آشنا می‌شوند، در حالی که ارتباط ما با کسی که مدت‌هاست او را می‌شناسیم، همچنان طولانی و دشوار باقی می‌ماند.