گنجور

شمارهٔ ۱۶۴

نه من هر آن که ز ابنای انس جان دارد
اگر کند به فدای تو جای آن دارد
کند تلافی بد عهدی گل آن مرغی
که هر دو روز به گلزاری آشیان دارد
ندارد آرزوی آب زندگی در دل
کسی که راه بر آن خاک آستان دارد
گرفت جان عوض بوسه و نداد افغان
که هر معامله ی با بتان زیان دارد
خطش دمیده ز عارض چه سبزه های لطیف
که باغ حسن تو در موسم خزان دارد
هزار جان طلبد در بهای بوسه ز من
بلی متاع چنین قیمتی چنان دارد
شهی که دادرس دادخواه نیست (سحاب)
نشانش این که به درگاه پاسبان دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه من هر آن که ز ابنای انس جان دارد
اگر کند به فدای تو جای آن دارد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از انسان‌ها نمی‌تواند به اندازه من برای تو ارزشی قائل شود، هر کسی که روحی دارد، اگر جانش را در راه تو بدهد، سزاوار این احترام خواهد بود.
کند تلافی بد عهدی گل آن مرغی
که هر دو روز به گلزاری آشیان دارد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که هر دو روز در گلزار لانه دارد، به خاطر بدعهدی گل، انتقام می‌گیرد.
ندارد آرزوی آب زندگی در دل
کسی که راه بر آن خاک آستان دارد
هوش مصنوعی: کسی که به جایگاه و مقام مقدسی نزدیک است، در دلش آرزوی پیدا کردن آب حیات ندارد.
گرفت جان عوض بوسه و نداد افغان
که هر معامله ی با بتان زیان دارد
هوش مصنوعی: او به خاطر یک بوسه جانش را گرفت، اما صدایش درنیامد، چون هر معامله‌ای با معشوقان ضرر دارد.
خطش دمیده ز عارض چه سبزه های لطیف
که باغ حسن تو در موسم خزان دارد
هوش مصنوعی: نوشته‌هایش مانند سبزه‌های نازک و زیباست که باغ زیبایی تو در فصل پاییز به نمایش می‌گذارد.
هزار جان طلبد در بهای بوسه ز من
بلی متاع چنین قیمتی چنان دارد
هوش مصنوعی: برای یک بوسه از من، هزار جان می‌خواهد. آری، چنین کالای باارزشی، چنین قیمتی دارد.
شهی که دادرس دادخواه نیست (سحاب)
نشانش این که به درگاه پاسبان دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی که قدرت و مقام دارد، ولی به عدالت و نیازهای مردم اهمیت ندهد، نشانه‌اش این است که فقط به محافظت از موقعیت خود می‌پردازد و به خواسته‌های دیگران توجه ندارد.