گنجور

شمارهٔ ۱۵۰

اگر زین پیش بر دستم دلی بود
از او هر لحظه پایم در گلی بود
فتد دیوانه از زنجیر و افتاد
به زنجیر تو هر جا عاقلی بود
ز ضعف پیری آسان کرد چشمم
از او در کار دل هر مشکلی بود
نیم آگه ز دل دانم قتیلی
به خون غلطان ز تیغ قاتلی بود
حدیث سرو آزادی شنیدم
چو دیدم از غمت پا در گلی بود
بهای بوسه می خواهد چه بودی
که نقد جان متاع قابلی بود
دلیل سالکان می گشت خضری
طریق عشق را گر منزلی بود
(سحاب) آمد به یاد من چو دیدم
که گردی در قفای محملی بود

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر زین پیش بر دستم دلی بود
از او هر لحظه پایم در گلی بود
هوش مصنوعی: اگر پیش از این کسی در دلم بود، هر لحظه پایم در گل و لای می‌بود.
فتد دیوانه از زنجیر و افتاد
به زنجیر تو هر جا عاقلی بود
هوش مصنوعی: دیوانه از زنجیر رها می‌شود و به زنجیر تو در هر جایی که عاقلی وجود داشته باشد، وابسته می‌شود.
ز ضعف پیری آسان کرد چشمم
از او در کار دل هر مشکلی بود
هوش مصنوعی: از آن‌جا که به خاطر پیری ضعیف شدم، دیگر قادر نیستم به مسائل دلخواه و مشکلاتی که داشتم توجه کنم.
نیم آگه ز دل دانم قتیلی
به خون غلطان ز تیغ قاتلی بود
هوش مصنوعی: نیمه‌ای از احوال دلم را می‌دانم، زمانی که در خون خود غوطه‌ورم به خاطر ضربه‌ای از شمشیر یک قاتل.
حدیث سرو آزادی شنیدم
چو دیدم از غمت پا در گلی بود
هوش مصنوعی: وقتی درباره‌ی زیبایی و آزادی سروها شنیدم، متوجه شدم که پای تو در میان گل‌ها اسیر غم توست.
بهای بوسه می خواهد چه بودی
که نقد جان متاع قابلی بود
هوش مصنوعی: بوسه قیمت و ارزشی دارد، اما تو آنچنان باارزش بودی که بهای جان خودت هم در برابر آن کم است.
دلیل سالکان می گشت خضری
طریق عشق را گر منزلی بود
هوش مصنوعی: سالکان در مسیر عشق، مانند نباتاتی سرسبز و باطراوت می‌گردند. اگر در این راه مکانی باشد، نشانی از آن را می‌یابند.
(سحاب) آمد به یاد من چو دیدم
که گردی در قفای محملی بود
هوش مصنوعی: وقتی که گرد و غباری را در دنباله‌ی محملی دیدم، یاد باران و ابرها به ذهنم آمد.