گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند
به روی پرده نکویان پرده در گیرند
چنانم از ستمت کز پی تسلی خویش
بلا کشان تو از حال من خبر گیرند
به آب عفو بشو جرم عالمی ورنه
شراره ی که تر و خشک جمله در گیرند
گر این بود ره عشق تو سالکان طریق
سراغ منزل از این راه پر خطر گیرند
گرفتم اینکه توان بست دل به غیر تویی
کدام دل که توانند از تو بر گیرند
هنوز تازه بود داستان عشق (سحاب)
هزار بار گر این قصه مختصر گیرند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند
به روی پرده نکویان پرده در گیرند
هوش مصنوعی: وقتی که از زیبایی و نیکی ما پرده بردارند، کسانی که خود را در زمره نیکوکاران می‌دانند، از زیبایی ما الهام می‌گیرند و به سوی ما جلب می‌شوند.
چنانم از ستمت کز پی تسلی خویش
بلا کشان تو از حال من خبر گیرند
هوش مصنوعی: من به خاطر ظلم تو آن‌قدر رنج می‌برم که حتی برای تسکین خودم هم درد و بلا را تحمل می‌کنم، اما تو نمی‌دانی چه حال و روزی دارم.
به آب عفو بشو جرم عالمی ورنه
شراره ی که تر و خشک جمله در گیرند
هوش مصنوعی: اگر به دریای عفو و بخشش خود را بشوی، گناهان تمام مردم پاک می‌شود؛ وگرنه شراره‌ای برپا می‌شود که همه را درگیر می‌کند.
گر این بود ره عشق تو سالکان طریق
سراغ منزل از این راه پر خطر گیرند
هوش مصنوعی: اگر این عشق تو چنین باشد، عارفان و سالکان در مسیر خود باید به دنبال مقصد از این راه پر خطر بروند.
گرفتم اینکه توان بست دل به غیر تویی
کدام دل که توانند از تو بر گیرند
هوش مصنوعی: فهمیدم که دل بستن به کسی دیگر غیر از تو، چه دل‌هایی می‌توانند از تو فاصله بگیرند؟
هنوز تازه بود داستان عشق (سحاب)
هزار بار گر این قصه مختصر گیرند
هوش مصنوعی: قصه عشق هنوز نو و تازه است و اگر این داستان را بارها و بارها بخوانند، همچنان جذاب و پرمعنا خواهد بود.