شمارهٔ ۱۴۶
یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند
و گر شراب به جام من از سبو ریزند
چه باده ها که بشوق تو از سبو به قدح
کنند و از قدحش باز در سبو ریزند
بهای می چو نباشد به کوی باده فروش
سزد که از پی این آب آبرو ریزند
کراست جرأت پرسش به محشر از خونی
که تیر غمزه ی ترکان تندخو ریزند
نماند در گل او رنگ و بو که رنگی نیست
در آن سرشک که از یاد روی او ریزند
خبر دهید بدلها (سحاب) آن خونها
که از جفای وی از دیده ها فرو ریزند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند
و گر شراب به جام من از سبو ریزند
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند به ما زهر و تلخی بدهد، اما اگر شراب خوب و خوشطعمی بیفتد به جام من، آن لحظه شیرینی را حس میکنم.
چه باده ها که بشوق تو از سبو به قدح
کنند و از قدحش باز در سبو ریزند
هوش مصنوعی: بسیاری از نوشیدنیها به خاطر شوق و عشق به تو از ظرفی به ظرف دیگر منتقل میشوند و دوباره به همان ظرف اول برمیگردند.
بهای می چو نباشد به کوی باده فروش
سزد که از پی این آب آبرو ریزند
هوش مصنوعی: اگر در محلهٔ بادهفروشان بهای شراب نباشد، منطقی است که مردم به خاطر آبرو و احترام خود، در پی به دست آوردن آن تلاش کنند و از خود مایه بگذارند.
کراست جرأت پرسش به محشر از خونی
که تیر غمزه ی ترکان تندخو ریزند
هوش مصنوعی: کیست که جرأت کند در روز قیامت از خونی که تیر نیش ترکان خشمگین ریخته شده است، سوال کند؟
نماند در گل او رنگ و بو که رنگی نیست
در آن سرشک که از یاد روی او ریزند
هوش مصنوعی: رنگ و بوی گل دیگر باقی نمانده، زیرا که اشکی که به یاد چهره او میریزد، هیچ رنگی ندارد.
خبر دهید بدلها (سحاب) آن خونها
که از جفای وی از دیده ها فرو ریزند
هوش مصنوعی: به کسانی که در دل به تو دلتنگی و اشک دارند، خبر دهید که آن خونهایی که از ناراحتی و بیوفاییات در چشمانشان میریزد، مانند ابر در حال بارش است.