گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد
یا رب ز پی اشک که آید به مزارم
شمعی که ندانم ز کدام انجمن آمد
باید ز رقیبان سخنی گفت به ناچار
تا لعل سخن گستر او در سخن آمد
پیمانه پی تو به بسی بشکنم اما
وقتی که ز پی ساقی پیمان شکن آمد
شرمنده (سحاب) از قدو رخسار تو گردد
هر جا به میان قصه ی سرو و سمن آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد
هوش مصنوعی: هر کجا که غم و اندوه به دل من راه پیدا کند، انگار که من غریبی هستم که از وطن دور شده‌ام.
یا رب ز پی اشک که آید به مزارم
شمعی که ندانم ز کدام انجمن آمد
هوش مصنوعی: خدایا! به خاطر اشکی که بر مزارم ریخته می‌شود، شمعی به سوی من می‌آید که نمی‌دانم از کدام جمع یا گروه است.
باید ز رقیبان سخنی گفت به ناچار
تا لعل سخن گستر او در سخن آمد
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به خوبی به بیان کلام بپردازی، گاهی لازم است حرفی از رقیبانت به میان بیاوری تا زیبایی کلامت بیشتر نمایان شود.
پیمانه پی تو به بسی بشکنم اما
وقتی که ز پی ساقی پیمان شکن آمد
هوش مصنوعی: من برای تو بارها پیمانه را می‌شکنم، اما زمانی که به خاطر ساقی پیمان‌شکن به جایی برسم.
شرمنده (سحاب) از قدو رخسار تو گردد
هر جا به میان قصه ی سرو و سمن آمد
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از زیبایی سرو و گل سمن پیش بیاید، ابر (سحاب) از زیبایی قامت و چهره تو خجالت می‌کشد.