شمارهٔ ۱۴۲
از من به حذر یار هوسناک نباشد
گر دامنم از لوث هوس پاک نباشد
تا خاک سر کوی تو بر سر نکند کس
گریم که ز اشکم اثر از خاک نباشد
تصدیق به غوغای قیامت نتوان کرد
گر جلوه ی آن قامت چالاک نباشد
آن کیست ندانم که از آن چاک گریبان
امروز گریبان به تنش چاک نباشد
تا ساغر می در کف ساقیست به گردش
اندیشه ای از گردش افلاک نباشد
باشد ز خدا یک جو اگر در دل او باک
در کشتن خلق اینهمه بی باک نباشد
بر حال تو زاهد بودم رشک که کس را
پروای غمی نیست چو ادراک نباشد
در بزم تو گر جای (سحاب) است عجب نیست
چون هر چمنی بی خس و خاشاک نباشد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از من به حذر یار هوسناک نباشد
گر دامنم از لوث هوس پاک نباشد
هوش مصنوعی: مراقب باش که به من نزدیک نشوی، زیرا اگر من به وسوسهها آلوده باشم، خوب نیست که تو هم به من نزدیک شوی.
تا خاک سر کوی تو بر سر نکند کس
گریم که ز اشکم اثر از خاک نباشد
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی بر خاک سر کوی تو نگرید، من نمیگریم؛ زیرا آن اشکها اثری از خاک نخواهند داشت.
تصدیق به غوغای قیامت نتوان کرد
گر جلوه ی آن قامت چالاک نباشد
هوش مصنوعی: اگر جلوه زیبا و دلربای قیامت ظاهر نشود، نمیتوانیم صدای هیاهو و شلوغی آن را تأیید کنیم.
آن کیست ندانم که از آن چاک گریبان
امروز گریبان به تنش چاک نباشد
هوش مصنوعی: این فرد کیست که امروز چاک گریبانش بر تنش نیست و نوعی از دقت و زیبایی در ظاهرش به چشم نمیخورد؟
تا ساغر می در کف ساقیست به گردش
اندیشه ای از گردش افلاک نباشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که ساقی لیوان شراب در دست دارد، نباید به دایرهٔ افکار و گردش زمان فکر کرد.
باشد ز خدا یک جو اگر در دل او باک
در کشتن خلق اینهمه بی باک نباشد
هوش مصنوعی: اگر خداوند حتی یک ذره محبت در دل کسی به امانت گذاشته باشد، او از کشتن و آزار مردم هیچ ترسی ندارد و بیپروا عمل میکند.
بر حال تو زاهد بودم رشک که کس را
پروای غمی نیست چو ادراک نباشد
هوش مصنوعی: من نسبت به حال تو بیاعتنایی داشتم و حسرت میخوردم که هیچکس نگران غمی نیست، چون درک و فهمی از آنچه که هست، ندارند.
در بزم تو گر جای (سحاب) است عجب نیست
چون هر چمنی بی خس و خاشاک نباشد
هوش مصنوعی: اگر در مجالس تو جایی برای ابرها وجود دارد، تعجبی ندارد؛ زیرا هر دشتی بدون علف و گیاه نیست.