شمارهٔ ۱۴۰
هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد
آسمان کآن بت بیداد گر امداد نکرد
دل ز من یاد بدام تو چو افتاد نکرد
یافت ذوقی که زمحرومی من یاد نکرد
تا نپرداخت به ویرانه ی دلها غم تو
کشور حسن تو را این همه آباد نکرد
بهر آرایش رخسار تو آن ماشطه کیست
کآمد و شرمی از آن حسن خدا داد نکرد
وصل شیرین اثر طالع و بس، ورنه چکار
کرد خسرو به ره عشق که فرهاد نکرد
من به جان بندهٔ آن خواجه که با بندهٔ خویش
کرد اگر هر ستم از بندگی آزاد نکرد
آگه از قوت بازوی تو ای عشق نشد
تا کسی پنجه به سرپنجهٔ فولاد نکرد
گرچه چون صید رمیده است دو چشم تو ولی
آنچه این صید کند ناوک صیاد نکرد
تا سپهرش نکند فکر غم تازه (سحاب)
هرگز اندیشهٔ شادی دل ناشاد نکرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد
آسمان کآن بت بیداد گر امداد نکرد
هوش مصنوعی: هرگز آسمان با من که در رنج و سختی هستم، جفا نکرد، زیرا آن معشوق که بیرحمی میکند، نیز یاری نکرد.
دل ز من یاد بدام تو چو افتاد نکرد
یافت ذوقی که زمحرومی من یاد نکرد
هوش مصنوعی: دل من وقتی به یاد تو افتاد، دیگر هیچ لذتی را احساس نکرد. گویا از کمبود تو به یاد من نیفتاد.
تا نپرداخت به ویرانه ی دلها غم تو
کشور حسن تو را این همه آباد نکرد
هوش مصنوعی: غم تو اگر در دلها جا پیدا نمیکرد، کشور زیبایی تو اینقدر آباد نمیشد.
بهر آرایش رخسار تو آن ماشطه کیست
کآمد و شرمی از آن حسن خدا داد نکرد
هوش مصنوعی: کیست آن آرایشگری که برای زیبایی چهرهات آمده و از جلال و زیبایی خدای هستی خجالت زده نشده؟
وصل شیرین اثر طالع و بس، ورنه چکار
کرد خسرو به ره عشق که فرهاد نکرد
هوش مصنوعی: شیرینی وصال به خاطر سرنوشت است و بس. اگر نه، خسرو در مسیر عشق چه کاری میتوانست انجام دهد که فرهاد انجام نداد؟
من به جان بندهٔ آن خواجه که با بندهٔ خویش
کرد اگر هر ستم از بندگی آزاد نکرد
هوش مصنوعی: من به خاطر آرامش و جان آن آقایی که با بندهاش رفتار نیکو کرده، اگر هر گونه ظلم و ستمی از بندگیام رهایم نکند، هرگز نمیتوانم او را فراموش کنم.
آگه از قوت بازوی تو ای عشق نشد
تا کسی پنجه به سرپنجهٔ فولاد نکرد
هوش مصنوعی: عشق، از قدرت و توان تو آگاهی ندارد و به همین دلیل هیچکس جرأت نکرده است که با تو، که به مانند فولاد محکم هستی، دست به مبارزه بزند.
گرچه چون صید رمیده است دو چشم تو ولی
آنچه این صید کند ناوک صیاد نکرد
هوش مصنوعی: چشمانت هرچند مانند یک پرنده وحشی و فراری به نظر میرسد، اما قدرت و تأثیری که این چشمان بر دل میگذارند، با هیچ تیر و قوسی که یک صیاد پرندگان استفاده کند، قابل مقایسه نیست.
تا سپهرش نکند فکر غم تازه (سحاب)
هرگز اندیشهٔ شادی دل ناشاد نکرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان بر او غم جدیدی را نبیند، هرگز فکر شادی در دل کسی که ناخوش است، پیدا نمیشود.