گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خبر گیرد
اگر صد بار گوید باز میخواهد ز سر گیرد
ستاده بر سر من تا کند با خاک یکسانم
گمانم اینکه می خواهد مرا از خاک بر گیرد
تو اندک خوی پیران پیشه کن من شیوه ی طفلان
و گرنه صحبت پیر و جوان مشکل که درگیرد
پس از عمری که یابم راه حرف و رخصت دیدن
فغان راه تکلم اشک پیش چشم تر گیرد
بامیدی که شاید سازد از مرگم خبر دارش
زقاصد گاهی آن بی مهر از احوالم خبر گیرد
نسازد بار دیگر چون زبیدادش نیندیشم
گر آن بیداد گر هر روز صد یار دگر گیرد
بر آور از درون پرده حسن پرده پیمایی
همانا خواهد از راز درون‌ها پرده برگیرد
کشی دامان بیداد از (سحاب) و آه از روزی
که پیش داد گرد امانت ای بیدادگر گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خبر گیرد
اگر صد بار گوید باز میخواهد ز سر گیرد
هوش مصنوعی: اگر دل از نسیم صبحگاهی خبر حال محبوبش را بگیرد، حتی اگر صد بار بگوید، باز هم دلش می‌خواهد از نو شروع کند و دوباره مطالبی را بیان کند.
ستاده بر سر من تا کند با خاک یکسانم
گمانم اینکه می خواهد مرا از خاک بر گیرد
هوش مصنوعی: توجهی که به من دارد، انگار قصد دارد تا مرا از زمین بلند کند، ولی در واقع شاید هدفش این باشد که مرا با خاک یکی کند.
تو اندک خوی پیران پیشه کن من شیوه ی طفلان
و گرنه صحبت پیر و جوان مشکل که درگیرد
هوش مصنوعی: تو مانند کهن‌سالان رفتار کن و از شیوه‌ی کودکان دوری کن، در غیر این صورت، گفت‌وگو با پیران و جوانان دشوار خواهد شد و ممکن است به چالش‌هایی القا کند.
پس از عمری که یابم راه حرف و رخصت دیدن
فغان راه تکلم اشک پیش چشم تر گیرد
هوش مصنوعی: پس از سال‌ها که بتوانم راه گفتن و اجازه‌ی دیدن پیدا کنم، صدای فریاد درونم به قدری شدید خواهد شد که اشک، در پیش چشمانم جاری می‌شود.
بامیدی که شاید سازد از مرگم خبر دارش
زقاصد گاهی آن بی مهر از احوالم خبر گیرد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به احساس ناامیدی و انتظار خود اشاره می‌کند. او امیدوار است که روزی خبری از حال او به معشوقش برسد، حتی اگر این خبر را کسی به او برساند که محبت چندانی ندارد. شاعر در واقع از وضعیت خود و از مرگ و زندگی‌اش سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوقش از احوال او مطلع شود.
نسازد بار دیگر چون زبیدادش نیندیشم
گر آن بیداد گر هر روز صد یار دگر گیرد
هوش مصنوعی: هیچ چیز نخواهم ساخت و هیچ یک از کارهایم را انجام نخواهم داد، مگر اینکه به ظلم و بی‌عدالتی او فکر نکنم. حتی اگر آن ظالم هر روز چندین دوست جدید به دست آورد.
بر آور از درون پرده حسن پرده پیمایی
همانا خواهد از راز درون‌ها پرده برگیرد
هوش مصنوعی: از دل زیبایی‌ها و پنهان‌هایی که در باطن وجود دارد، آنچه واقعی و روشن است، به زودی به نمایش گذاشته خواهد شد. رازهای درون‌ آدم‌ها آشکار خواهند شد.
کشی دامان بیداد از (سحاب) و آه از روزی
که پیش داد گرد امانت ای بیدادگر گیرد
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم تو، ای ستمگر، برمی‌گردم و افسوس می‌خورم بر روزی که امانت را در دست تو گذاشتم.