گنجور

شمارهٔ ۱۱۹

نیند طالب می عاشقان که خوردستند
زجام عشق شرابی که تا ابد مستند
به روی مدعی آن در که سالها بستم
به حرف مدعی آخر به روی ما بستند
به فیض عشق در آغاز عاشقی دانم
هزار نکته که اهل جهان ندانستند
چه گونه وصل میسر شود که میل بتان
بود به سیم و زر و عاشقان تهیدستند
به پیش اهل خرد صعب تر بگویم چیست
ز نیستی کسان اینکه ناکسان هستند
اگر غم تو به مردن رود زدل بیرون
خوش آن کسان که بمردند و از غمت رستند
دگر (سحاب) زجور بتان چه اندیشم
که کرده اند به ما آنچه می توانستند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیند طالب می عاشقان که خوردستند
زجام عشق شرابی که تا ابد مستند
هوش مصنوعی: بسیاری از عاشقان به دنبال می و شربت عاشقی هستند، زیرا آن را نوشیده‌اند و این شراب به قدری شیرین و عمیق است که تا ابد آن‌ها را در حال مستی نگه می‌دارد.
به روی مدعی آن در که سالها بستم
به حرف مدعی آخر به روی ما بستند
هوش مصنوعی: من سال‌ها در به روی مدعی بسته بودم، اما حالا که بالاخره او به حرفم توجه کرد، در را به روی خودمان بستند.
به فیض عشق در آغاز عاشقی دانم
هزار نکته که اهل جهان ندانستند
هوش مصنوعی: در ابتدای مسیر عشق، به لطف و برکت آن، به دانشی دست یافته‌ام که مردم جهان از آن بی‌خبرند.
چه گونه وصل میسر شود که میل بتان
بود به سیم و زر و عاشقان تهیدستند
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تضاد میان عشق واقعی و مادیات می‌پردازد. می‌گوید چگونه می‌توان به وصالی دست یافت در حالی که زیبایی‌ها و محبوب‌ها تنها به زرق و برق و ثروت علاقه‌مندند و عاشقان واقعی عموماً در تنگدستی به سر می‌برند. در واقع، این معضل به ما نشان می‌دهد که عشق و زیبایی‌های ظاهری با هم در تضاد هستند و برای رسیدن به وصل و عشق واقعی، نیاز به عشق ناب و رهایی از دلبستگی‌های مادی است.
به پیش اهل خرد صعب تر بگویم چیست
ز نیستی کسان اینکه ناکسان هستند
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به افرادی که دارای فهم عمیقی هستند، بگویم که مسئله چیست، زیرا آن‌ها ممکن است به دلیل نادانی یا عدم درک درست از موضوع، نتوانند آن را درک کنند.
اگر غم تو به مردن رود زدل بیرون
خوش آن کسان که بمردند و از غمت رستند
هوش مصنوعی: اگر غم تو از دل بیرون برود و به مرگ منتهی شود، خوشا به حال آن کسانی که مردند و از درد و غم تو رهایی یافتند.
دگر (سحاب) زجور بتان چه اندیشم
که کرده اند به ما آنچه می توانستند
هوش مصنوعی: بر اساس آنچه از رفتار و سختی‌هایی که بتان (عشق و معشوق) به من تحمیل کرده‌اند، دیگر چه فکری درباره ابرها و باران‌ها بکنم؟ آن‌ها هر چه در توان داشتند، به ما کرده‌اند.