گنجور

شمارهٔ ۱۱۷

هر آن خصمی که با من آسمان کرد
شرار آه من با او همان کرد
مرا چون یافت در تن نیست جانی
بهای بوسه ی او نقد جان کرد
مآلی خوش ندارد جور بنگر
چه با گل عاقبت باد خزان کرد
همین بیمهری گردون مرا بس
که با آن سست مهرم مهربان کرد
چه با کاهی کند سوزان شراری
غم جانکاه او با جان همان کرد
خوش آن کو عمر فانی در ره عشق
مبدل با حیات جاودان کرد
(سحاب) از فتنهٔ دهر ایمن آن گشت
که جا بر درگه پیر مغان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر آن خصمی که با من آسمان کرد
شرار آه من با او همان کرد
هوش مصنوعی: هر دشمنی که با من بدی کرد، آتش اشکم همانقدر به او آسیب زد.
مرا چون یافت در تن نیست جانی
بهای بوسه ی او نقد جان کرد
هوش مصنوعی: وقتی او را پیدا کردم، در وجودم جانی وجود ندارد و بوسه‌اش به اندازه جانم برایم ارزشمند است.
مآلی خوش ندارد جور بنگر
چه با گل عاقبت باد خزان کرد
هوش مصنوعی: عاقبت، نگاه بد و ناپسند نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت؛ مانند گلی که در نهایت با باد خزان آسیب می‌بیند.
همین بیمهری گردون مرا بس
که با آن سست مهرم مهربان کرد
هوش مصنوعی: این دنیا با تمام بی‌رحمی‌اش، برای من کافی است که حتی با وجود سست‌علاقگی‌ام به زندگی، مهربانانه با من برخورد کرده است.
چه با کاهی کند سوزان شراری
غم جانکاه او با جان همان کرد
هوش مصنوعی: سوز و گدازی که غم او به وجود آورد، همان تأثیری را بر جان من گذاشت که شعله‌های آتش بر کاه می‌گذارند.
خوش آن کو عمر فانی در ره عشق
مبدل با حیات جاودان کرد
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که عمر کوتاه خود را در راه عشق صرف کند و آن را به زندگی همیشگی تبدیل کند.
(سحاب) از فتنهٔ دهر ایمن آن گشت
که جا بر درگه پیر مغان کرد
هوش مصنوعی: ابر از آشفتگی‌های زمانه در امان ماند، چون بر درگاه پیر مغان قرار گرفت.