گنجور

شمارهٔ ۱۱۳

دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد
گو سر زلف سیاه تو گواهش باشد
رسم انصاف در اقلیم نکوئی نبود
خاصه بیدادگری همچو تو شاهش باشد
شب آن کز مه رخسار تو روشن چه عجب
بی نیازی اگر از پرتو ماهش باشد
یک شکستم به پر از سنگ جفایش نرسد
گر نه شوق شکن طرف کلاهش باشد
گر نباشد بگل گلشن حسن تو دوام
شاد از اینم که دوامی به گیاهش باشد
نبود غیر در میکده جائی که کسی
ایمن از فتنه دوران به پناهش باشد
مردم از حسرت دیدار و در آن راه هنوز
دیده ی حسرت من باز به راهش باشد
بکشد همچو فلک دست ز آزار (سحاب)
گرچه او در حذر از شعله ی آهش باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد
گو سر زلف سیاه تو گواهش باشد
هوش مصنوعی: اگر دل انسان هنوز از ناپسندی‌ها و تلخی‌های روزگار خبردار نباشد، چقدر می‌تواند به زیبایی و شیرینی زلف سیاه تو اعتماد کند.
رسم انصاف در اقلیم نکوئی نبود
خاصه بیدادگری همچو تو شاهش باشد
هوش مصنوعی: در سرزمین نیکی، انصاف رعایت نمی‌شود، به‌ویژه وقتی که حاکمی ظالم مانند تو بر آن حکومت کند.
شب آن کز مه رخسار تو روشن چه عجب
بی نیازی اگر از پرتو ماهش باشد
هوش مصنوعی: شبی که چهره تو مانند ماه خود را می‌تاباند، چه چیز غیرمعمولی است اگر به خاطر نور آن، نیازی به چیز دیگری نداشته باشم.
یک شکستم به پر از سنگ جفایش نرسد
گر نه شوق شکن طرف کلاهش باشد
هوش مصنوعی: با یک ضربه به پر از سنگ، درد و رنج آن به او نمی‌رسد؛ وگرنه شوق و آرزوی آن درد برایش به اندازه‌ی کلاهی که بر سر دارد، خواهد بود.
گر نباشد بگل گلشن حسن تو دوام
شاد از اینم که دوامی به گیاهش باشد
هوش مصنوعی: اگر گلستان زیبایی تو وجود نداشته باشد، شادمانی من هم از این است که چنین شادی‌ای ماندگاری دارد، مانند گیاهی که زنده و پابرجا باشد.
نبود غیر در میکده جائی که کسی
ایمن از فتنه دوران به پناهش باشد
هوش مصنوعی: در میکده هیچ کس را پیدا نمی‌شود که در برابر آشوب‌های دنیا احساس امنیت کند و پناهگاهی برای خود بیابد.
مردم از حسرت دیدار و در آن راه هنوز
دیده ی حسرت من باز به راهش باشد
هوش مصنوعی: مردم به خاطر نداشتن دیدار، در حسرت به سر می‌برند و من همچنان با امید و آرزو به آن مسیر می‌نگرم.
بکشد همچو فلک دست ز آزار (سحاب)
گرچه او در حذر از شعله ی آهش باشد
هوش مصنوعی: اگر آسمان دست از اذیت و آزار بر دارد، انتظار می‌رود که حتی اگر او به شعله‌ی اندوهش هم نزدیک شود، در امان باشد.