گنجور

شمارهٔ ۱۰۷

نگیرد تا دلت در دل دری چند
بدل بگشا ز زخم خنجری چند
دلم دانی که در خیل بتان چیست
مسلمانی اسیر کافری چند
ز بی مهری سیه دارند روزم
مهی چند از جفای اختری چند
چنان ویران شد از غم خانه دل
که شهری از هجوم لشگری چند
پرم آن روز بگشاید که از من
بدام او نباشد جز پری چند
چنان ماند متاع دین که داری
(سحاب) از هر طرف غارتگری چند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگیرد تا دلت در دل دری چند
بدل بگشا ز زخم خنجری چند
هوش مصنوعی: دل خود را در درد و رنج نگه‌ ندار، بلکه باید زخم‌های عاطفی و احساسی را باز کنی و به آن‌ها رسیدگی کنی.
دلم دانی که در خیل بتان چیست
مسلمانی اسیر کافری چند
هوش مصنوعی: دل من می‌داند که در میان این همه معشوق، چه چیزی از مسلمان بودن باقی مانده است؛ وقتی که انسان در دام کافران گرفتار شده است.
ز بی مهری سیه دارند روزم
مهی چند از جفای اختری چند
هوش مصنوعی: روزهای من به خاطر بی‌مهری و سختی‌هایی که تجربه کرده‌ام، مانند ماهی تاریک و بی‌نور است و این وضعیت بر اثر رفتارهای ناپسند و سرنوشتم شکل گرفته است.
چنان ویران شد از غم خانه دل
که شهری از هجوم لشگری چند
هوش مصنوعی: دل به قدری از غم واندوه ویران شده که مانند شهری که مورد حمله چندین سرباز قرار گرفته، به شدت خراب و آسیب‌دیده است.
پرم آن روز بگشاید که از من
بدام او نباشد جز پری چند
هوش مصنوعی: آن روزی که از من جز چند پری باقی نمانده باشد، برایم خوشی به همراه خواهد داشت.
چنان ماند متاع دین که داری
(سحاب) از هر طرف غارتگری چند
هوش مصنوعی: متاع دین، مانند بارانی است که از هر سو مورد هجمه و تجاوز قرار می‌گیرد.