گنجور

شمارهٔ ۱۰۵

فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستاخ
بجای بلبل مسکین نشست بر سر شاخ
کسی که پای بکویت نمی نهاد از بیم
چه شد که دست در آغوشت آورد گستاخ
چه رخنه در دل آن شوخ سنگدل بکند
گرفتم آه دلم سنگ را کند سوراخ
به حیرتم که چسان جا گرفته در دل تنگ
غم بتان که نگنجد در این جهان فراخ
وفا کجا و دل ترک ما که پنجه ی او
بخون خلق بود همچو دشنه ی سلاخ
(سحاب) اگر چه دو روزیست عهد دولت گل
ببین چگونه زند تکیه بر اریکه ی شاخ

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستاخ
بجای بلبل مسکین نشست بر سر شاخ
هوش مصنوعی: آه که زاغ به باغ آمد و به خاطر پرخوش‌خیالی‌اش، به جای بلبل بی‌نوا بر شاخه نشسته است.
کسی که پای بکویت نمی نهاد از بیم
چه شد که دست در آغوشت آورد گستاخ
هوش مصنوعی: کسی که از ترس قدم به نزد تو نمی‌گذاشت، حالا چطور جرأت کرد که به آغوشت بیافتد؟
چه رخنه در دل آن شوخ سنگدل بکند
گرفتم آه دلم سنگ را کند سوراخ
هوش مصنوعی: من به این فکر می‌کنم که چطور می‌توانم با اشک‌ها و درد دل خود بر دل آن معشوق بی‌رحم تأثیر بگذارم، زیرا حتی سنگ هم می‌تواند با اندوه من شکافته شود.
به حیرتم که چسان جا گرفته در دل تنگ
غم بتان که نگنجد در این جهان فراخ
هوش مصنوعی: تعجب می‌کنم که چگونه این عشق و غم محبوبان در دل من جا شده، در حالی که این احساسات بزرگ‌تر از این دنیای وسیع هستند و نمی‌توانند در آن گنجانده شوند.
وفا کجا و دل ترک ما که پنجه ی او
بخون خلق بود همچو دشنه ی سلاخ
هوش مصنوعی: وفا و忠诚 در کجا است وقتی که دل ما به دست کسی است که مانند دشنه قصاب، جان مردم را می‌گیرد؟
(سحاب) اگر چه دو روزیست عهد دولت گل
ببین چگونه زند تکیه بر اریکه ی شاخ
هوش مصنوعی: اگرچه ابر فقط برای دو روز، برکت گل را می‌بیند، اما ببین چگونه بر تختِ شاخه تکیه زده است.