گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟
همین بس است که شد منکر جمال صبیح
مپرس حال دل و بنگر اشک خونینم
که این کنایه به حالش بود به از تصریح
چو بزم وصل می صاف نیست گرچه بود
به وصف کوثر و جنت هزار فعل قبیح
به عشق روی بتی بسته ایم زناری
که غیرتش زده صد عقده در دل تسبیح
(سحاب) سیم و زر آور به کف که می نخورند
بتان فریب به نثر بلیغ و نظم فصیح

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟
همین بس است که شد منکر جمال صبیح
هوش مصنوعی: از شیخ ما چه انتظار دارید وقتی که هزار رفتار بد انجام می‌دهد؟ همین کافی است که او زیبایی چهره‌ی دل‌نواز را انکار کرده است.
مپرس حال دل و بنگر اشک خونینم
که این کنایه به حالش بود به از تصریح
هوش مصنوعی: از حال دل من نپرس و به اشک خونینی که بر صورتم جاری است نگاه کن، چرا که این نشان‌دهنده حال من است و نیاز به بیان مستقیم ندارد.
چو بزم وصل می صاف نیست گرچه بود
به وصف کوثر و جنت هزار فعل قبیح
هوش مصنوعی: اگرچه در وصف بهشت و آب‌های بهشتی بزم و شادی وجود دارد، اما در واقعیت، حالی که در مراسم وصال به وجود می‌آید، همیشه پاک و خالص نیست و ممکن است در آن کارهای ناپسند و زشت نیز اتفاق بیفتد.
به عشق روی بتی بسته ایم زناری
که غیرتش زده صد عقده در دل تسبیح
هوش مصنوعی: ما به عشق چهره زیبایی دلبسته‌ایم که غیرت او سبب شده در دل ما مشکلات و گره‌های زیادی ایجاد شود.
(سحاب) سیم و زر آور به کف که می نخورند
بتان فریب به نثر بلیغ و نظم فصیح
هوش مصنوعی: ابرها، با خود طلا و نقره بیاورید، زیرا بتان، فریب نخواهند خورد از نثر زیبا و شعر با الفاظ صحیح.