شمارهٔ ۱۰۱
هر که را در کیش او نهی است راح
خون او در کیش میخواران مباح
شیخ در تقوی صلاح خویش دید
ما صلاح خویش در ترک صلاح
بهر قتل عاشقان مژگان تو
بی نیاز است از سهام و از رماح
میل آزادی ندارم ورنه نیست
بندیم در پای و قیدی بر جناح
بی وفایی شد به عهد یار ما
در میان خوب رویان اصطلاح
ز آن رخ چون روز و زلف چون شبم
تیره گون شد هم صباح و هم رواح
ساقی دهرم (سحاب) از خون دل
پر کند جام صبوحی هر صباح
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که را در کیش او نهی است راح
خون او در کیش میخواران مباح
هوش مصنوعی: هر کسی که در دینش محدودیتی برای خود قائل نباشد، خون او در نظر کسانی که در پی دستاوردهای مادی و نوشیدن مشروبات هستند، حلال و آزاد محسوب میشود.
شیخ در تقوی صلاح خویش دید
ما صلاح خویش در ترک صلاح
هوش مصنوعی: شیخ بر این باور است که برای بهبود خود باید تقوا را در پیش بگیرد، اما ما اعتقاد داریم که برای بهبود خود باید از این تقوا دور شویم.
بهر قتل عاشقان مژگان تو
بی نیاز است از سهام و از رماح
هوش مصنوعی: چشمان تو به تنهایی برای کشتن عاشقان کافی است و نیاز به تیر و نیزه ندارند.
میل آزادی ندارم ورنه نیست
بندیم در پای و قیدی بر جناح
هوش مصنوعی: من علاقهای به آزادی ندارم، وگرنه نه پایم به زنجیر است و نه بروم به قید.
بی وفایی شد به عهد یار ما
در میان خوب رویان اصطلاح
هوش مصنوعی: دوست ما به عهد و پیمانش وفا نکرد و این بی وفایی در میان زیبا رویان به طور خاصی مطرح شده است.
ز آن رخ چون روز و زلف چون شبم
تیره گون شد هم صباح و هم رواح
هوش مصنوعی: چهرهات مانند روز زیبا و درخشان است و موهایت شب را تداعی میکند. اما من به خاطر این زیبایی، هم در صبح و هم در شب دچار تیرگی و غم شدهام.
ساقی دهرم (سحاب) از خون دل
پر کند جام صبوحی هر صباح
هوش مصنوعی: ساقی ای که از هر طرف به ما نگاه میکند، هر روز با دلتنگی و اندوه خود، جام شراب را پر میکند.