شمارهٔ ۱۰۰
آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزاج
مرگ است یا وصال یکی زین دواَش علاج
در ملک حسن و ملک ملاحت تو آن شهی
کالحق سزد اگر دهدت شاه مصر باج
ماهی تو وز طرهات اینک به رخ کلف
شاهی تو وز کاکلت اینک به فرق تاج
مژگان تو سنان و دو چشمان دو ترک مست
زلف تو صولجان و دو پستان دو گوی عاج
ای شه به شهر حسن تو باید ز جان گذشت
کآنجا به غیر جان نستانی ز کس خراج
در جان چو درد تست به درمان چه حاجت است
در دل چو زخم تست به مرهم چه احتیاج
با جان همان کنی که کند برق با گیاه
با دل همان کنی که کند سنگ با زجاج
بی او (سحاب) خواب نیاید به دیدهات
گر از پرند بالش و از پرنیان دواج
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزاج
مرگ است یا وصال یکی زین دواَش علاج
هوش مصنوعی: کسی که در عشق تو دچار درد شده باشد، یا به مرگ میرسد یا به وصال. یکی از این دو راه، درمانی برای اوست.
در ملک حسن و ملک ملاحت تو آن شهی
کالحق سزد اگر دهدت شاه مصر باج
هوش مصنوعی: در سرزمین زیبایی و خوشگلی تو، اگر کسی مثل شاه مصر باشد، حق اوست که به تو احترام بگذارد و هدیهای تقدیم کند.
ماهی تو وز طرهات اینک به رخ کلف
شاهی تو وز کاکلت اینک به فرق تاج
هوش مصنوعی: این دو خط به زیبایی توصیف شدهاند. در اینجا به تصویر زیبای موها و زینت به شکل یک ماهی و کاکل اشاره میشود. گوینده با هنری عاشقانه، نشاندهنده جلوههای دلانگیز و فریبای شخص مورد نظر است که همچون ماهی در آب و تاجی بر سر دارد. خلاصه اینکه این توصیف، زیبایی، لطافت و جلوههای ظاهری شخص را به زیبایی به تصویر میکشد.
مژگان تو سنان و دو چشمان دو ترک مست
زلف تو صولجان و دو پستان دو گوی عاج
هوش مصنوعی: چشمهای زیبایت مانند دو تیر است و مژگانات همچون نیزه، همچنین زلفهای تو شاخساری دلربا و سینهات شبیه دو گوی سفید و زیباست.
ای شه به شهر حسن تو باید ز جان گذشت
کآنجا به غیر جان نستانی ز کس خراج
هوش مصنوعی: ای پادشاه مهربان، برای زیبایی تو باید از جان خود گذشت، زیرا در آن دیار هیچکس جز جان خود را نمیتواند به دست آورد.
در جان چو درد تست به درمان چه حاجت است
در دل چو زخم تست به مرهم چه احتیاج
هوش مصنوعی: وقتی در زندگی یک درد عمیق وجود دارد، دیگر نیازی به درمان نیست. اگر در دل زخمی است، چه نیازی به پماد و مرهم داریم؟
با جان همان کنی که کند برق با گیاه
با دل همان کنی که کند سنگ با زجاج
هوش مصنوعی: هرچند با گیاه چه میکند، برقی که به آن میزند، جان را نیز به همان حال تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین، قلب هم مانند سنگی است که با شیشه برخورد میکند و به آن شکل میدهد.
بی او (سحاب) خواب نیاید به دیدهات
گر از پرند بالش و از پرنیان دواج
هوش مصنوعی: بدون او، خواب بر چشمانت نمیآید حتی اگر بال پرندگان و پردهای از ابریشم داشته باشی.