گنجور

شمارهٔ ۱۰

نصیبم باد یا رب وصل او دور از رقیب اما
رقیب از وصل او هم باد یارب بی نصیب اما
همین نه در چمن مرغ چمن را جاست گاهی هم
گرفتار شکنج دام گردد عندلیب اما
دوای درد خود را از طبیبان هر کسی جوید
مرا هم هست درد بی دوایی از طبیب اما
به هر کس داده یار دلفریبم وعده وصلی
به من میدهد از وعده ی وصلش فریب اما
حدیث دوستی بود آشنا در گوشت اکنون، هم
حدیث آشنایی هست در گوشت غریب اما
چنین کاغیار را جایی نباشد جز سر آن کو
مرا هم نیست جایی در سر کوی حبیب اما
چو من کز آن کو دور گشتم عاقبت یا رب
رقیبان هم شوند آواره زان کو عنقریب اما
دل آن سنگدل گر ناشکیبا نیست دور از من
مرا هم نیست دور از روی او در دل شکیب اما
رقیب از هجر روی او سپارد جان (سحاب) آن هم
جدا از روی او خواهد سپارد جان رقیب اما

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نصیبم باد یا رب وصل او دور از رقیب اما
رقیب از وصل او هم باد یارب بی نصیب اما
هوش مصنوعی: خدایا، به من رسد وصال او، هرچند که به دور از رقیب باشد، اما این رقیب هم از وصال او بهره‌مند شود. خدایا، ای کاش که من از این وصال بی‌نصیب نمانم.
همین نه در چمن مرغ چمن را جاست گاهی هم
گرفتار شکنج دام گردد عندلیب اما
هوش مصنوعی: در چمن فقط پرنده‌ای وجود ندارد که در آن زندگی کند؛ گاهی اوقات، حتی بلبل هم ممکن است در دام گرفتار شود.
دوای درد خود را از طبیبان هر کسی جوید
مرا هم هست درد بی دوایی از طبیب اما
هوش مصنوعی: هر کسی برای درمان دردش به پزشکان مراجعه می‌کند، اما من درد خاصی دارم که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد، حتی از پزشک هم کمکی نخواهم گرفت.
به هر کس داده یار دلفریبم وعده وصلی
به من میدهد از وعده ی وصلش فریب اما
هوش مصنوعی: هر کسی که محبوب دلربایم را به او می‌دهد، به من وعده وصل می‌دهد، اما از وعده‌های او فریب می‌خورم.
حدیث دوستی بود آشنا در گوشت اکنون، هم
حدیث آشنایی هست در گوشت غریب اما
هوش مصنوعی: دوستی و محبت در صحبت نزدیکان نقل می‌شود، اما اکنون هم می‌توان از محبت و دوستی با کسانی که ما را نمی‌شناسند، سخن گفت.
چنین کاغیار را جایی نباشد جز سر آن کو
مرا هم نیست جایی در سر کوی حبیب اما
هوش مصنوعی: هیچ جا برای این کاغذ و نوشته‌ها نیست، جز در سر کوی آن کسی که من هم در آن کوی محبوب جایی ندارم.
چو من کز آن کو دور گشتم عاقبت یا رب
رقیبان هم شوند آواره زان کو عنقریب اما
هوش مصنوعی: وقتی من از آن کوه دور شدم، در نهایت، ای خدا! رقیبان من نیز آواره خواهند شد. آنجا به زودی برمی‌گردم.
دل آن سنگدل گر ناشکیبا نیست دور از من
مرا هم نیست دور از روی او در دل شکیب اما
هوش مصنوعی: اگر دل آن بی‌رحم صبور نیست، دور از من نیست. من نیز دور از چهره‌اش احساس دوری نمی‌کنم، اما در دل صبر دارم.
رقیب از هجر روی او سپارد جان (سحاب) آن هم
جدا از روی او خواهد سپارد جان رقیب اما
هوش مصنوعی: رقیب از دوری محبوبش جانش را خواهد داد و حتی اگر از چهره او جدا شود، باز هم جانش را فدای او خواهد کرد.