گنجور

شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید مولود - که قرین شد با جمعه و عید نوروز عجم در ماه شعبان ۱۳۴۲ هجری قمری

ساقیا خیز در این عید مبارک مقدم
جمع اسباب طرب‌ساز که شد جمع بهم
مولد مهدی و آدینه و نوروز عجم
تا در این روز مبادا ره دل جوید غم
باده بایست همی خورد و جز این نیست صلاح
بوی وصل آید از این عید همایون بمشام
آورد باد صبا از بر دلدار پیام
بهر میلاد خدیوی که به هستی است قوام
همه در وجد و سرورند چو ارواح اجسام
همه در عیش و نشاطند چو اجسام ارواح
با طرب دور زند گنبد دوار امروز
نور حق جلوه‌گر است از در و دیوار امروز
در و دیوار شده مطلع انوار امروز
که ز مشکوه هدی گشته پدیدار امروز
خوش به ظلمتکده دهر فروزان مصباح
ساقی اکنون که شده دهر کهنسال جوان
از می‌کهنه مرا خیز و نما تازه روان
چند بایست شدن همسر غم روز و شبان
در چنین روز که نادیده چو آن زال جهان
ای پسر دخت رزم زود در آور به نکاح
خواجه دانست چنین روز عیان خواهد شد
زین سبب گفت نکو حال جهان خواهد شد
نفس باد صبا مشگ فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
نک جوان گشته جهان مشک فشان گشته ریاح
باغ خندان شده چون خلق خوش ختم رسل
بر سر شاخ بر افروخته هر سو رخ گل
چون گه رزم رخ یکه سوار دلدل
تا مگر غنچهٔ گل خندد و بیند بلبل
پیش آن آمده در ناله و عجز و الحاح
شاید اینسان که ز حق شد در رحمت مفتوح
بشکند تو به اگر باده گسار است نصوح
ساقی ای قوت دل طاقت تن راحت روح
تا گشائی ز کرم بر رخ ما باب فتوح
می‌ بده ز انکه بهر باب بود می‌فتاح
مرحبا صبح شب نیمه شعبان که مسیح
میکند از دم جان بخش لطیفش تفریح
مطلع الفجر بر این صبح شد از حق تصریح
منزلت بین که طفیل است بدین صبح صبیح
هر صباحی که مسا گشت و مسائی که صباح
شد در این صبح چو خورشید پدیدار از غیب
عیب‌پوش همه آن مظهر پاک از همه عیب
وارث احمد و موسی و مسیحا و شعیب
حجه عصر امامی که بود او بی‌ریب
اینزمان زورق دین را بحقیقت ملاح
مظهر قدرت حق سبط رسول دو سرا
نخل توحید گل باغ علی و زهرا
هادی وادی دین واسطه خلق و خدا
داور کون و مکان آنکه بفردای جزا
بود از دوزخ و فردوس بدستش مفتاح
اندر این عصر که بازار دغل یافت رواج
گشت روز همه خلق جهان چون شب داج
نتوان کرد تغافل ز سراج و هاج
یعنی این دور که دریای بلا شد مواج
باید آورد ز جان روی بدان فلک فلاح
خلق را هیچ‌ بسر نیست جز اندیشه ظلم
همه شیرند ولی حیف که در بیشه ظلم
کارگر آمده بر ریشه جان تیشه ظلم
مگر او آید و از عدل کند ریشه ظلم
ورنه افساد زمانه نپذیرد اصلاح
خنک آندم که شود آن بشریعت ناصر
از پس ابر چو خورشید درخشان ظاهر
عالمی را کند از لوث مخالف طاهر
گردد احکام الهی بدرستی صادر
از جنابش ز حرام و ز حلال و ز مباح
خسروا ای بدل اهل جهان محرم راز
وی بدرگاه تو از شاه و گدا روی نیاز
ما همه بنده و تو پادشه بنده نواز
چشم امید صغیر است بدرگاه تو باز
که به ممدوح بود چشم امید مداح

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا خیز در این عید مبارک مقدم
جمع اسباب طرب‌ساز که شد جمع بهم
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این جشن خوشی، برخواست و وسایل خوش‌گذرانی را فراهم کن که همه دور هم جمع شده‌اند.
مولد مهدی و آدینه و نوروز عجم
تا در این روز مبادا ره دل جوید غم
هوش مصنوعی: زاده‌گان روز مهدی و جمعه و نوروز ایرانی، امید است که در این روز، دلها به سوی غم نرود و شاد باشد.
باده بایست همی خورد و جز این نیست صلاح
هوش مصنوعی: باید نوشیدنی بنوشیم و جز این راهی وجود ندارد که خوب باشد.
بوی وصل آید از این عید همایون بمشام
آورد باد صبا از بر دلدار پیام
هوش مصنوعی: بوی وصال محبوب در این عید مبارک به مشام می‌رسد و باد صبا پیامی از جانب معشوق برای دل عاشق می‌آورد.
بهر میلاد خدیوی که به هستی است قوام
همه در وجد و سرورند چو ارواح اجسام
هوش مصنوعی: به خاطر تولد پادشاهی که وجودش باعث استحکام و قوام همه چیز است، تمام موجودات در شادی و سرورند، مانند اینکه ارواح در اجسام حضور دارند.
همه در عیش و نشاطند چو اجسام ارواح
هوش مصنوعی: همه در شادی و خوشحالی هستند مانند اینکه بدن‌ها در کنار روح‌ها قرار دارند.
با طرب دور زند گنبد دوار امروز
نور حق جلوه‌گر است از در و دیوار امروز
هوش مصنوعی: امروز دنیا پر از شادی و نشاط است و نور حق در همه جا، از در و دیوار، خود را نشان می‌دهد.
در و دیوار شده مطلع انوار امروز
که ز مشکوه هدی گشته پدیدار امروز
هوش مصنوعی: امروز همه جا پر از نور و روشنایی شده است، گویی که از دل آینه‌ای، نور حقیقت نمایان شده است.
خوش به ظلمتکده دهر فروزان مصباح
هوش مصنوعی: خوش به آنجا که تاریکی‌های زمانه، چراغی روشن و درخشان دارد.
ساقی اکنون که شده دهر کهنسال جوان
از می‌کهنه مرا خیز و نما تازه روان
هوش مصنوعی: ای ساقی، حالا که زمان پیر شده و جوانی به پایان رسیده است، از شراب کهنه برای من بیاور و جرعه‌ای تازه و نو بنوشان.
چند بایست شدن همسر غم روز و شبان
در چنین روز که نادیده چو آن زال جهان
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر غم و اندوه روزها و شب‌ها بایستید، در روزی که مانند روزهای نابینای جهان است.
ای پسر دخت رزم زود در آور به نکاح
هوش مصنوعی: ای پسر، دختر رزم را زود به همسری بگیر.
خواجه دانست چنین روز عیان خواهد شد
زین سبب گفت نکو حال جهان خواهد شد
هوش مصنوعی: خواجه متوجه شد که چنین روزی برای همه آشکار خواهد شد و به همین دلیل گفت که اوضاع دنیا به خوبی خواهد بود.
نفس باد صبا مشگ فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
هوش مصنوعی: باد ملایم و خوشبو دوباره پخش می‌شود و زندگی و طراوت به دنیا برمی‌گردد، و انسان‌های پیر و دلزده دوباره جوان و شاداب خواهند شد.
نک جوان گشته جهان مشک فشان گشته ریاح
هوش مصنوعی: دنیای جوان مانند مشک خوشبو شده است و عطرش در فضا پخش شده است.
باغ خندان شده چون خلق خوش ختم رسل
بر سر شاخ بر افروخته هر سو رخ گل
هوش مصنوعی: باغ شاداب و خندان شده؛ زیرا انسان‌های خوب و خوش‌خلق، مانند پیامبر که آخرین فرستاده است، به دنیا آمده‌اند. هرجای باغ، گل‌های زیبا شکوفه زده‌اند و بر سر شاخه‌ها درخششی خاص دارند.
چون گه رزم رخ یکه سوار دلدل
تا مگر غنچهٔ گل خندد و بیند بلبل
هوش مصنوعی: وقتی که جنگجوی یکتای دلدل به میدان بیاید، شاید گل‌ها شکوفا شوند و بلبلان خوش‌حال و شاداب آواز بخوانند.
پیش آن آمده در ناله و عجز و الحاح
هوش مصنوعی: او در برابر آن شخص با ناله و درخواست‌های مکرر و در تلاش برای جلب توجهش به تواضع و ضعف خود پرداخته است.
شاید اینسان که ز حق شد در رحمت مفتوح
بشکند تو به اگر باده گسار است نصوح
هوش مصنوعی: شاید این‌گونه باشد که کسی که از حق دور شده و در رحمت بازگشته، بتواند به راحتی و بدون ترس از مشکلات، به زندگی ادامه دهد، حتی اگر در گذشته الکلی بوده باشد.
ساقی ای قوت دل طاقت تن راحت روح
تا گشائی ز کرم بر رخ ما باب فتوح
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو که قوت دل و آرامش تن و راحتی روحی، اگر با کرم و محبت خود، دربرابر ما دری از گشایش و لطف باز کنی.
می‌ بده ز انکه بهر باب بود می‌فتاح
هوش مصنوعی: نوشیدنی بده که به خاطر در باز می‌درخشد.
مرحبا صبح شب نیمه شعبان که مسیح
میکند از دم جان بخش لطیفش تفریح
هوش مصنوعی: سلام بر صبح نیمه شعبان که مسیح با نفس لطیف و زندگی‌بخش خود، لذت می‌بخشد.
مطلع الفجر بر این صبح شد از حق تصریح
منزلت بین که طفیل است بدین صبح صبیح
هوش مصنوعی: این صبح روشن از طرف حق به وضوح به جایگاه مخصوصی اشاره دارد که به دلیل آن، وجود نازنین بچه‌ای به نام صبیح در این صبح درخشان است.
هر صباحی که مسا گشت و مسائی که صباح
هوش مصنوعی: هر صبح که طلوع می‌کند و هر شام که فرامی‌رسد، به یاد داشته باش که روزهای جدیدی در راه است.
شد در این صبح چو خورشید پدیدار از غیب
عیب‌پوش همه آن مظهر پاک از همه عیب
هوش مصنوعی: در این صبح، وقتی که خورشید از پشت پرده غیب نمایان شد، تمام عیب‌ها پوشیده شدند و همه نشانه‌های پاکی و نیکویی بدون نقص و عیب به ظهور درآمدند.
وارث احمد و موسی و مسیحا و شعیب
حجه عصر امامی که بود او بی‌ریب
هوش مصنوعی: او وارث پیامبران بزرگ الهی مانند احمد، موسی، مسیح و شعیب است. او امام عصر است و بدون شک و تردید در مقام رهبری قرار دارد.
اینزمان زورق دین را بحقیقت ملاح
هوش مصنوعی: در این زمان، هدایت‌گر واقعی مسیر دین، کسی است که به حقیقت و عمق آموزه‌های آن آشنا باشد.
مظهر قدرت حق سبط رسول دو سرا
نخل توحید گل باغ علی و زهرا
هوش مصنوعی: این بیت به مساله‌ای عمیق اشاره دارد که قدرت الهی را از طریق نسل پیامبر (ص) و مقام اهل بیت به تصویر می‌کشد. در اینجا، نخل توحید به نمایندگی از اصل یکتاپرستی و حیات معنوی است و گل باغ علی و زهرا به عظمت و مقام والدین معصوم این نسل اشاره دارد. به طور کلی، این تصویر از پیوند نزدیکی میان قدرت الهی و وجود مقدس اهل بیت حکایت می‌کند.
هادی وادی دین واسطه خلق و خدا
داور کون و مکان آنکه بفردای جزا
هوش مصنوعی: راهنمای مسیر دین، واسطه‌ای بین مخلوقات و خداوند است. او داور عالم و آدم است و آن کسی است که در روز قیامت به حساب و کتاب خواهند رسید.
بود از دوزخ و فردوس بدستش مفتاح
هوش مصنوعی: او کلید دوزخ و بهشت را در دست دارد.
اندر این عصر که بازار دغل یافت رواج
گشت روز همه خلق جهان چون شب داج
هوش مصنوعی: در این زمان که ریا و نیرنگ در جامعه رواج پیدا کرده، روز مردم دنیا به اندازه شب تیره و تار شده است.
نتوان کرد تغافل ز سراج و هاج
یعنی این دور که دریای بلا شد مواج
هوش مصنوعی: نمی‌توان از کنار چراغ و روشنی چشم‌پوشی کرد، چون در این زمان، دریا پر از بلا و ناامیدی شده است.
باید آورد ز جان روی بدان فلک فلاح
هوش مصنوعی: باید تلاش و کوشش کرد تا به مقام و جایگاه برتر رسید.
خلق را هیچ‌ بسر نیست جز اندیشه ظلم
همه شیرند ولی حیف که در بیشه ظلم
هوش مصنوعی: مردم هیچ‌کاری نمی‌توانند انجام دهند جز فکر کردن به ظلم. همه قوی و شجاع هستند، اما افسوس که در دل جنگل ظلم گیر افتاده‌اند.
کارگر آمده بر ریشه جان تیشه ظلم
مگر او آید و از عدل کند ریشه ظلم
هوش مصنوعی: کارگر با تیشه‌ای که در دست دارد، به ریشه ظلم حمله می‌کند. شاید با تلاش او، روزی عدالت برقرار شود و ریشه ظلم از بین برود.
ورنه افساد زمانه نپذیرد اصلاح
هوش مصنوعی: اگر شرایط زمانه اجازه دهد، اصلاح نخواهد شد.
خنک آندم که شود آن بشریعت ناصر
از پس ابر چو خورشید درخشان ظاهر
هوش مصنوعی: خوشحالم وقتی که آن انسان که به دین و شریعت ناصر است، مانند خورشید درخشان از پس ابرها نمایان می‌شود.
عالمی را کند از لوث مخالف طاهر
گردد احکام الهی بدرستی صادر
هوش مصنوعی: اگر کسی در علم و دانش به حقیقت برسد و از اثرات ناپسند دوری کند، آنگاه احکام خداوند به درستی و روشنی اجرا خواهد شد.
از جنابش ز حرام و ز حلال و ز مباح
هوش مصنوعی: از بزرگی او هیچ چیزی در حرام، حلال یا مجاز وجود ندارد.
خسروا ای بدل اهل جهان محرم راز
وی بدرگاه تو از شاه و گدا روی نیاز
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، تو که در دنیای پرغلغله، رازهای دل را می‌دانی، در درگاهت، هم شاه و هم گدا با نیاز خود به تو روی آورده‌اند.
ما همه بنده و تو پادشه بنده نواز
چشم امید صغیر است بدرگاه تو باز
هوش مصنوعی: ما همه زیر دست تو هستیم و تو بزرگ و مهربان ما هستی. دل کوچک ما به درگاه تو و مدد تو امید بسته است.
که به ممدوح بود چشم امید مداح
هوش مصنوعی: مداح به شخصی که از او تعریف و تمجید می‌کند، امید دارد و به او نگاه می‌کند.