شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیهالسلام
ماه رجب افروخت رخ این الرجبیون
نک بخت خدا داده و نک طالع میمون
ای ساقی گلچهره بیاور میگلگون
گر لشگر دی بسته ره گلشن و هامون
در خانقه اسباب طرب ساز مهیا
افروخته آتش به جهان دی ز دم سرد
گلکشت پر از برف بود در عوض ورد
شرحش نتوان داد که سرما چه بما کرد
یارب که رسد عید و رهد دل ز غم و درد
یعنی رود این زحمت سرما ز سرما
ای روی تو بکشسته ز خور گرمی بازار
افسرده دل از سردی دی آتش میآر
گر نرگس شهلا نبود نیست بدان کار
ما را بنظر نرگس چشم تو بس ای یار
کاموخته شهلایی از آن نرگس شهلا
بی لاله و گل باغ گر از باد خزانست
غم نیست که روی توبه از باغ جنانست
گر سر و لب جوی نباشد چه زیانست
جو چشم من و قامت تو سرو روانست
بر چشم من ای سرو روان خیز و بنه پا
ای پای دل اندر خم زلفت به سلاسل
در صیف و شتا دل به گل روی تو مایل
گیرم که بهار آید و گل سرزند از گل
با بودن گیسو و عذار تو کجا دل
بر سنبل بویا نهم و لاله حمرا
باری مه من گرچه بود فصل زمستان
از مقدم این ماه جهان گشته گلستان
حیفست رود بیزدن باده ز دست آن
ماهیست که در آن چو دل باده پرستان
در خانه حق خانه خدا گشته هویدا
در کعبه مه روی علی جلوهگر آمد
اسرار الهی همه از پرده درآمد
بر عرش از این رتبه زمین مفتخر آمد
حق گشت پدیدار چو او در نظر آمد
وین هست محقق به بر مردم دانا
آن آمر کل بود در این ماه ظهورش
کاستاده قضا در پی خدمت به حضورش
میخواند کلیم از پی دیدار به طورش
آن ماه در این ماه درخشید که نورش
بر خاک دهد مرتبه علم الاسماء
در پرده بر افراد رسل کرد حمایت
تا آنکه رسید امر نبوت به نهایت
آنگاه خود افروخت رخ از بهر هدایت
او بود به تحقیق و ز حق داشت ولایت
آن وقت که نامی نبد از آدم و حوا
آن شاه که ترویج از او یافته آئین
بیتیغ کجش راست نگشتی علم دین
از وی نه عجب بعد نبی آن همه تمکین
او را چه زیان ورزد اگر خصم بدو کین
کو مشت به سندان زند و خشت به دریا
خرم دل آنان که به امید وصالش
عمری گذرانند سراسر به خیالش
تا دیده گشایند به خورشید جمالش
پیداست به هرجا رخ خورشید مثالش
گر آینهٔ دل شود از زنگ مصفا
ای آینهٔ واجب و ای داور امکان
ای قائد جن و ملک ای معنی انسان
وصف تو کجا حد صغیر است که یزدان
اوصاف وجود تو بیان کرده به قرآن
وصاف بلی بر تو سزد خالق یکتا
آنسان که ز توصیف تو من عاجزم ایشاه
هم نیست به توصیف سلیل تو مرا راه
آن فانی فیالله و همان باقی بالله
صابر علی آنشه که ز همت زده خرگاه
صدمرتبه بالاتر از این گنبد خضرا
حالی بود او پیشرو قافله فقر
بیرهبریش طی نشود مرحله فقر
دل از دل او میشنود مسئله فقر
یارب به علی سرور و سر سلسله فقر
بر جلوه و بر عمر وی از لطف بیفزا
شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیهالسلام: وقت است تا شویم ز هر کس کناره جویشمارهٔ ۳ - غدیریه در مدح غالب کل غالب حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام: ساقی میده مرا که از کتاب قویم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه رجب افروخت رخ این الرجبیون
نک بخت خدا داده و نک طالع میمون
هوش مصنوعی: در ماه رجب، چهرهای درخشان از اهل رجب نمایان شده است، نه تنها بخت خوب خداوند را به همراه دارد، بلکه نشاندهندهی طالع خوش و مساعد نیز میباشد.
ای ساقی گلچهره بیاور میگلگون
گر لشگر دی بسته ره گلشن و هامون
هوش مصنوعی: ای ساقی زیبا، برایم شراب سرخ بیاور، حتی اگر ارتش دیوان در راه گلستان و هامون را بسته باشد.
در خانقه اسباب طرب ساز مهیا
هوش مصنوعی: در خانهی خانقاه، وسایل شادی و نشاط فراهم شده است.
افروخته آتش به جهان دی ز دم سرد
گلکشت پر از برف بود در عوض ورد
هوش مصنوعی: در دی ماه، آتش به زندگی و جهان روشنایی میبخشد، در حالی که هوای سرد باعث شده است که گلها زیر برف پوشیده شوند و دلتنگی و غم در دل جا خوش کرده است.
شرحش نتوان داد که سرما چه بما کرد
یارب که رسد عید و رهد دل ز غم و درد
هوش مصنوعی: سرما چه تأثیر عجیبی بر ما گذاشته است، ای خدا! که با رسیدن عید، دل از غم و درد آزاد میشود.
یعنی رود این زحمت سرما ز سرما
هوش مصنوعی: رودخانه به خاطر چالشهای سرمایی که تحمل میکند، به این شکل جریان مییابد.
ای روی تو بکشسته ز خور گرمی بازار
افسرده دل از سردی دی آتش میآر
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند خورشید درخشان است و با زیباییات بازار عشق را پررنگ کردهای. دل غمگین من به خاطر سردی روزهای گذشته، نیاز به گرمی و شادابی تو دارد، پس به من عشق و حرارت بده.
گر نرگس شهلا نبود نیست بدان کار
ما را بنظر نرگس چشم تو بس ای یار
هوش مصنوعی: اگر نرگس زیبا و دلربایی وجود نداشت، کار ما به چه شکل میبود؟ اما نرگس چشمان تو برای ما کافی است، ای یار.
کاموخته شهلایی از آن نرگس شهلا
هوش مصنوعی: چشمی زیبا و سیاه از نرگس دلربا به خاطر عشق و زیبایی به انسان احساس شوق و شیدایی میدهد.
بی لاله و گل باغ گر از باد خزانست
غم نیست که روی توبه از باغ جنانست
هوش مصنوعی: اگر در باغی از گل و لاله خبری نیست و باد خزان وزیده، ناراحت نباش؛ زیرا امید ما به زیبایی و عشق در بهشت است.
گر سر و لب جوی نباشد چه زیانست
جو چشم من و قامت تو سرو روانست
هوش مصنوعی: اگر در کنار جوی آب، سر و لب نباشد، چه ضرری دارد؟ مگر چشم من و قامت تو مانند یک سرو روان نیستند؟
بر چشم من ای سرو روان خیز و بنه پا
هوش مصنوعی: ای سرو زیبای من، با نرمی و elegance خود حرکت کن و بر روی پاهای خود بایست.
ای پای دل اندر خم زلفت به سلاسل
در صیف و شتا دل به گل روی تو مایل
هوش مصنوعی: ای دل که در پیچ و تاب زلف معشوق قرار داری، در گرما و سرما، دل تو به زیبایی روی او گرایش دارد.
گیرم که بهار آید و گل سرزند از گل
با بودن گیسو و عذار تو کجا دل
هوش مصنوعی: فرض کنیم بهار بیاید و گلها شکفته شوند، اما با وجود موها و زیوری که تو داری، دل کجا خواهد بود؟
بر سنبل بویا نهم و لاله حمرا
هوش مصنوعی: من بر گلهای خوشبو و لالههای سرخ میافشانم.
باری مه من گرچه بود فصل زمستان
از مقدم این ماه جهان گشته گلستان
هوش مصنوعی: عزیزم، اگرچه فصل زمستان است، اما با آمدن این ماه، دنیا به مانند گلستانی زیبا شده است.
حیفست رود بیزدن باده ز دست آن
ماهیست که در آن چو دل باده پرستان
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی از دمی که باده در دستان آن ماهی است، غافل شد. نوشیدن شراب و لذت از آن برای دلهای شاد و پرتجربه، امری حیاتی و ارزشمند است.
در خانه حق خانه خدا گشته هویدا
هوش مصنوعی: در خانه حق، حضور خدا به وضوح نمایان شده است.
در کعبه مه روی علی جلوهگر آمد
اسرار الهی همه از پرده درآمد
هوش مصنوعی: در کعبه، چهره زیبا و نورانی علی (علیهالسلام) نمایان شد و تمامی رازهای الهی از پرده برون آمد.
بر عرش از این رتبه زمین مفتخر آمد
حق گشت پدیدار چو او در نظر آمد
هوش مصنوعی: در عرش، این مقام عالی زمین به خود میبالد، زیرا حق هنگامی که در نظر آمده، نمایان میشود.
وین هست محقق به بر مردم دانا
هوش مصنوعی: این عالم واقعاً برتری دارد و مورد احترام مردم آگاه است.
آن آمر کل بود در این ماه ظهورش
کاستاده قضا در پی خدمت به حضورش
هوش مصنوعی: در این ماه، خالق همه چیز حضور یافته و سرنوشت در پی انجام خدمت به او قرار دارد.
میخواند کلیم از پی دیدار به طورش
آن ماه در این ماه درخشید که نورش
هوش مصنوعی: کلیم به دنبال ملاقات با محبوبش میخواند و در این میان، آن ماهی که درخشید، نوری را میافکند که مشابه نور همان محبوب است.
بر خاک دهد مرتبه علم الاسماء
هوش مصنوعی: علم نامها بر خاک چیره میشود.
در پرده بر افراد رسل کرد حمایت
تا آنکه رسید امر نبوت به نهایت
هوش مصنوعی: خداوند به پیامبران کمک کرد و از آنها حمایت کرد تا زمانی که رسالت و使命 نبوت به کمال خود رسید.
آنگاه خود افروخت رخ از بهر هدایت
او بود به تحقیق و ز حق داشت ولایت
هوش مصنوعی: در آن زمان، خود او با نور چهرهاش به هدایت مردم پرداخت و بهدرستی، از جانب حق صاحب مقام و اختیار بود.
آن وقت که نامی نبد از آدم و حوا
هوش مصنوعی: وقتی که هیچ اشارهای به وجود آدم و حوا نبود.
آن شاه که ترویج از او یافته آئین
بیتیغ کجش راست نگشتی علم دین
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که از او آئین و رسم بهتری بدون زور و سلاح ترویج یافته، به حقیقت نتوانسته است علم دین را به درستی برقرار کند.
از وی نه عجب بعد نبی آن همه تمکین
او را چه زیان ورزد اگر خصم بدو کین
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که از شخصی که بعد از پیامبر (نبی) این همه قدرت و اعتبار دارد، تعجبی نیست. اگر دشمنی نسبت به او کینه داشته باشد، این کینه برای او ضرری نخواهد داشت.
کو مشت به سندان زند و خشت به دریا
هوش مصنوعی: کسی که با تمام قدرت به چیزهایی بیفایده و غیرضروری ضربه میزند، مثل این است که به سنگ یا دریا چیزی پرتاب میکند که هیچ تأثیری نخواهد داشت.
خرم دل آنان که به امید وصالش
عمری گذرانند سراسر به خیالش
هوش مصنوعی: دل شاد و خرم کسانی است که عمرشان را در انتظار وصال معشوق سپری میکنند و همیشه در خیال او هستند.
تا دیده گشایند به خورشید جمالش
پیداست به هرجا رخ خورشید مثالش
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانشان را باز کنند، زیبایی او مانند خورشید در هر جا نمایان است.
گر آینهٔ دل شود از زنگ مصفا
هوش مصنوعی: اگر دل مانند آینهای پاک و صاف شود،
ای آینهٔ واجب و ای داور امکان
ای قائد جن و ملک ای معنی انسان
هوش مصنوعی: ای آینهای که وجود تو الزامی است و ای داور عالم امکان، ای رهبر جن و فرشتگان، ای معنای حقیقی انسان.
وصف تو کجا حد صغیر است که یزدان
اوصاف وجود تو بیان کرده به قرآن
هوش مصنوعی: وصف تو چه اندازهای دارد که ویژگیهای وجود تو را خداوند در قرآن بیان کرده است.
وصاف بلی بر تو سزد خالق یکتا
هوش مصنوعی: به راستی که تو سزاوار ستایش و توصیف هستی، همانند خالق یکتا.
آنسان که ز توصیف تو من عاجزم ایشاه
هم نیست به توصیف سلیل تو مرا راه
هوش مصنوعی: من از توصیف تو ناتوانم و حتی نمیتوانم به سادگی راهی برای توصیف زیباییات پیدا کنم.
آن فانی فیالله و همان باقی بالله
صابر علی آنشه که ز همت زده خرگاه
هوش مصنوعی: این فرد در تلاش است تا با خداوند یکی شود و خود را فراموش کند. او با صبر و استقامت، به آنچه که از خواستههای انسانی و دنیوی است، پشت پا میزند و به بلندای روحانی میرسد.
صدمرتبه بالاتر از این گنبد خضرا
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که چیزی فراتر و بسیار بالاتر از این مکان یا وضعیت وجود دارد که به آن اشاره شده است. به نوعی، اشاره به عوالم و یا مقامات بلندتری دارد که از این مکان مادی و ظاهری عالیتر و ارزشمندترند.
حالی بود او پیشرو قافله فقر
بیرهبریش طی نشود مرحله فقر
هوش مصنوعی: او در حالتی است که پیشتاز گروهی است که در فقر به سر میبرند و بدون داشتن راهنمایی، امکان پیشرفت در این مسیر دشوار است.
دل از دل او میشنود مسئله فقر
یارب به علی سرور و سر سلسله فقر
هوش مصنوعی: دل از دل او میشنود که فقر چیست، ای خدا! به علی که سرور و ریشه فقر است.
بر جلوه و بر عمر وی از لطف بیفزا
هوش مصنوعی: جلوه و زیبایی او را افزایش بده و به عمرش از روی لطف بیفزای.