گنجور

شمارهٔ ۱۸ - فی‌النصیحه

ایکه سرگرم باندوختن سیم و زری
سیم و ز توشه ره نیست عجب بیخبری
خصم جان تو بود اینکه تو دولت شمری
آن نه دولت که بصد حسرت از آن درگذری
دولت آنستکه در گور بهمره ببری
چند اندیشه تعمیر سرایت بسر است
تا بکی نقش فلان خانه تو را در نظر است
چند گوئی که چنین زشت و چنان خوبتر است
وطنت جای دگر باشد و منزل دگر است
تو در این شهر غریبی و کنون در بدری
مقصد ذات حق از خلقت ما معرفت است
مایه دولت تسلیم و رضا معرفت است
مطلقا دادرس روز جزا معرفت است
فرق انسان و بهائم بخدا معرفت است
گر تو بی‌معرفت استی ز بهائم بتری
ای تو را طرح وجود از ملک و از حیوان
گاه رحمن بتو فرمانده و گاهی شیطان
سعی کن بنده این باش و مشو تابع آن
که اگر تابع شیطان نشوی ای انسان
در مقامات تو بر جن و ملک مفتخری
چشم تحقیق گشا تا که بینی بملا
همه را عاجز و بیچاره چه شاه و چه گدا
اعمی آن نیست که از دیده بود نابینا
اعمی آنست که نبود نظرش سوی خدا
گر بپوشی نظر از خلق تو صاحبنظری
تا بکی عمر گرانمایه کنی صرف گناه
وانگهی فاش که خلقت بنمایند نگاه
میکنی فخر بنا بردن فرمان اله
پا بدین میزنی و میشکنی طرف کلاه
شرمی آخر ز خدا کن چقدر خیره‌سری
وقت آنست کسان فاتحه‌خوان تو شوند
دل تسلی ده خویشان و کسان تو شوند
اقربا بر دهن انگشت گزان تو شوند
خلق از روی تحیر نگران تو شوند
تو هنوز از پی ترتیب بخود مینگری
سخنت جمله صغیرا بر ارباب عقول
رای عقلست و پسندیده طبع و مقبول
نا قبول آنکه کلامت نه بجان کرد قبول
لیک آن به که نگردی توهم از پند ملول
این نصایح بخود آموز که شایسته‌تری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایکه سرگرم باندوختن سیم و زری
سیم و ز توشه ره نیست عجب بیخبری
هوش مصنوعی: ای آن که در فکر بافتن پارچه‌های زرین و نقره‌ای هستی، جالب اینجاست که از راه و مقصد خود بی‌خبر هستی.
خصم جان تو بود اینکه تو دولت شمری
آن نه دولت که بصد حسرت از آن درگذری
هوش مصنوعی: دشمن جان تو کسی است که تو را به خوشبختی و سعادت می‌رساند؛ این سعادت، آنچه نیست که تو فقط با حسرت به آن نگاه کنی و از آن بگذری.
دولت آنستکه در گور بهمره ببری
هوش مصنوعی: سعادت واقعی زمانی است که در زندگی از خوشی‌ها و نعمت‌ها بهره‌مند شوی، حتی اگر در نهایت به مرگ برسی.
چند اندیشه تعمیر سرایت بسر است
تا بکی نقش فلان خانه تو را در نظر است
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به فکرم این هستم که چگونه می‌توانم وضعیت و حال خانه‌ات را بهتر کنم، اما نمی‌دانم چه مدت دیگر باید منتظر بمانم تا تصویر آن در ذهنم روشن بماند.
چند گوئی که چنین زشت و چنان خوبتر است
وطنت جای دگر باشد و منزل دگر است
هوش مصنوعی: چند بار بگویی که اینجا زشت و آنجا زیباتر است، اما سرزمین تو جای دیگری است و خانه‌ات نیز در جای دیگری قرار دارد.
تو در این شهر غریبی و کنون در بدری
هوش مصنوعی: تو در این شهر غریب هستی و حالا تنها و بی‌کس شده‌ای.
مقصد ذات حق از خلقت ما معرفت است
مایه دولت تسلیم و رضا معرفت است
هوش مصنوعی: هدف از آفرینش ما شناخت خداوند است و این شناخت باعث می‌شود که در برابر او تسلیم و راضی باشیم.
مطلقا دادرس روز جزا معرفت است
فرق انسان و بهائم بخدا معرفت است
هوش مصنوعی: در روز قیامت تنها چیزی که می‌تواند به ما کمک کند، آگاهی و شناخت ما از خداوند است. تفاوت اصلی میان انسان‌ها و حیوانات نیز در این شناخت و معرفت قرار دارد.
گر تو بی‌معرفت استی ز بهائم بتری
هوش مصنوعی: اگر تو درک و شناختی نداری، از حیوانات نیز پایین‌تر هستی.
ای تو را طرح وجود از ملک و از حیوان
گاه رحمن بتو فرمانده و گاهی شیطان
هوش مصنوعی: در این دنیا، وجود تو نه تنها از نعمت‌های الهی و رحمت‌های خداوندی ساخته شده، بلکه تحت تأثیر ویژگی‌های حیوانی نیز قرار دارد. گاهی از رحمت و خوبی‌های خدا پیروی می‌کنی و گاهی به وسوسه‌های شیطانی دچار می‌شوی.
سعی کن بنده این باش و مشو تابع آن
که اگر تابع شیطان نشوی ای انسان
هوش مصنوعی: تلاش کن که همیشه در مسیر خدمت و بندگی باش و تحت تأثیر وسوسه‌های منفی قرار نگیر، زیرا اگر از پیروی شیطان دوری کنی، به انسانیت بیشتری دست پیدا خواهی کرد.
در مقامات تو بر جن و ملک مفتخری
هوش مصنوعی: تو در درجات و مقام‌های خود بر جن و فرشتگان فخر می‌کنی.
چشم تحقیق گشا تا که بینی بملا
همه را عاجز و بیچاره چه شاه و چه گدا
هوش مصنوعی: چشم خود را باز کن و به حقیقت نگاه کن؛ تا ببینی که همه انسان‌ها، چه ثروتمند و چه بی‌پول، در نهایت ناتوان و ضعیف هستند.
اعمی آن نیست که از دیده بود نابینا
اعمی آنست که نبود نظرش سوی خدا
هوش مصنوعی: آدم نابینا تنها کسی نیست که چشمانش نمی‌بیند، بلکه نابینایی واقعی کسی است که توجهش به خداوند نیست و از فهم و بینش معنوی بازمانده است.
گر بپوشی نظر از خلق تو صاحبنظری
هوش مصنوعی: اگر از نظر دیگران دوری کنی، خود را به عنوان فردی دارای بینش و آگاهی نشان خواهی داد.
تا بکی عمر گرانمایه کنی صرف گناه
وانگهی فاش که خلقت بنمایند نگاه
هوش مصنوعی: تا چه زمانی می‌خواهی عمر گرانبهای خود را به گناه بگذرانى و در نهایت، متوجه شوی که هر کاری که کرده‌ای آشکار خواهد شد؟
میکنی فخر بنا بردن فرمان اله
پا بدین میزنی و میشکنی طرف کلاه
هوش مصنوعی: تو به خود می‌بالید و با غرور در برابر فرمان خداوند ایستادی و بر سر میزی که قرار است شکسته شود، پا می‌زنی.
شرمی آخر ز خدا کن چقدر خیره‌سری
هوش مصنوعی: آخر کمی از خدا شرم داشته باش و از این همه نادانی دست بردار.
وقت آنست کسان فاتحه‌خوان تو شوند
دل تسلی ده خویشان و کسان تو شوند
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده است که برای تو دعا کنند و فاتحه‌ای بخوانند؛ کسان و نزدیکانت به تو تسلی و آرامش می‌دهند.
اقربا بر دهن انگشت گزان تو شوند
خلق از روی تحیر نگران تو شوند
هوش مصنوعی: اگر کسی به انگشت تو اشاره کند، نزدیکان و آشنایان به خاطر شگفتی و نگرانی از وضعیت تو، متوجه تو می‌شوند.
تو هنوز از پی ترتیب بخود مینگری
هوش مصنوعی: تو هنوز در حال تنظیم و آماده‌سازی خود هستی.
سخنت جمله صغیرا بر ارباب عقول
رای عقلست و پسندیده طبع و مقبول
هوش مصنوعی: سخنان تو هرچند کوچک و ساده به نظر می‌رسند، اما از دید عاقلانه خوب و مورد پسند هستند.
نا قبول آنکه کلامت نه بجان کرد قبول
لیک آن به که نگردی توهم از پند ملول
هوش مصنوعی: اگرچه سخن تو را به دل نپذیرفتم، اما بهتر این است که از اندیشه‌ های بیهوده و دل‌سردکننده دوری کنی.
این نصایح بخود آموز که شایسته‌تری
هوش مصنوعی: به خود توجه کن و از نصایح دیگران یاد بگیر؛ زیرا تو لیاقت داشتن بهترین‌ها را داری.