گنجور

شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان
که شد از شرف مطلع نور یزدان
مهی تافت کش بنده شد مهر تابان
بزد سروری خیمه در ملک امکان
که امکان بود در کمندش مقید
در این روز موسی عقلست شیدا
همی نور تابد بطور سویدا
در این روز شد کنز مخفی هویدا
در این روز حق گشت از پرده پیدا
زهی روز فیروز مسعود اسعد
در این روز نوعی بود شادمانی
زمینی بوجد است چون آسمانی
عیانی به رقص آمده چون نهانی
چه روز است این روز فیروز دانی
بود مولد مهدی آن سر سرمد
در این روز نبود نشاط اختیاری
که هست از نهیب فرح غم‌فراری
همه ممکناتند در عشرت آری
لسان تکون پی حق گذاری
بود گرم تمجید آن میر امجد
جمالی شد امروز از پرده پیدا
که هستی شعاعی است زان روی زیبا
بود زیر حکمش ثری چون ثریا
بفرمان او بی‌ستون گشته بر پا
مر این طاق مینا و کاخ زبر جد
به حق قائم است او به او ملک قائم
ز پاسش بود ملک اسلام سالم
به خلاق و خلق است محکوم و حاکم
قرینند او را همه خلق دائم
به احسان بی‌مر به الطاف بی‌حد
وجودی که بر ذات حق مظهر آمد
بدان شاه دور امامت سر آمد
خود این رتبه مخصوص آنسرور آمد
بشد حاصل از پرده چون او درآمد
خداوند را آنچه می‌بود مقصد
امیر اوست دیگر امیران عبیدش
مراد اوست دیگر مرادان مریدش
جز از جد او نیست شرع جدیدش
عجب نیست عمر شریف مدیدش
بلی ظل حق است ممدود و ممتد
هم او مقصد طالبان حقیقت
هم او رهبر ره روان طریقت
نه تنها ز احمد رسیدش ودیعت
که او وارث هر مقام و فضیلت
رسل را ز آدم بود تا به احمد
خط و خال آن مصدر دین و ایمان
زبور است و توریه و انجیل و فرقان
به هریک زلی و نبی اوست همشان
بود اندر آئینه او نمایان
جمال علی و جمال محمد
نمی‌گشتم ار بنده زین نکته غالی
خدایش همی خواندم از بی مثالی
زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی
چو حیدر مقیم مقامی است عالی
چو احمد مر او را به عرش است مسند
زهی میر افضل زهی شاه اکرم
که او را بود فرش ره عرش اعظم
چو نورش مکان یافت در صلب آدم
پی سجدهٔ او ز خلاق عالم
به کروبیان آمد امر مؤکد
تو را باید ای عاقل عافیت‌جو
که بر سوی او روی آری زهر سو
مکن زو تغافل مگردان از او رو
همین است آن قبله کز سجدهٔ او
ابا کرد ابلیس و گردید مرتد
شها گرچه من بندهٔ رو سیاهم
صغیرم ولی غرق بحر گناهم
همین بس که مدحت سرای تو شاهم
امید است عصیان ببخشد الهم
ز درگاه رحمت نگردانم رد
چو پنهانی از من تو ای سر ذوالمن
به صابر علی باشدم دیده روشن
که او در توفانیست بی‌ریب و ‌بی‌ظن
به سوی تو گردید او رهبر من
که بادا به تأیید یزدان مؤید

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان
که شد از شرف مطلع نور یزدان
هوش مصنوعی: خداوند متعال از نیمهٔ ماه شعبان به جلوهٔ نور خویش درخشید.
مهی تافت کش بنده شد مهر تابان
بزد سروری خیمه در ملک امکان
هوش مصنوعی: ماه روشن و زیبا بر آسمان درخشان است و به مانند فرمانروایی، سروری را بر چادرها و راه‌های این دنیا برقرار کرده است.
که امکان بود در کمندش مقید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ممکن است کسی در دام و گرفتار عشق یا محبوب خود باشد. به نوعی به وابستگی و تسلط احساسات اشاره دارد.
در این روز موسی عقلست شیدا
همی نور تابد بطور سویدا
هوش مصنوعی: در این روز، عقل همچون موسی در حال درخشش و نورافشانی است. نور در حال تابیدن به سوی ماست و همه چیز را روشن می‌کند.
در این روز شد کنز مخفی هویدا
در این روز حق گشت از پرده پیدا
هوش مصنوعی: در این روز، رازهای پنهان آشکار شد و حقیقت از پس پرده بیرون آمد.
زهی روز فیروز مسعود اسعد
هوش مصنوعی: روز خوش و فرخنده‌ای برای مسعود اسعد، توصیف شده است.
در این روز نوعی بود شادمانی
زمینی بوجد است چون آسمانی
هوش مصنوعی: در این روز، شادی‌ای وجود دارد که همزمان با زمین و آسمان در ارتباط است.
عیانی به رقص آمده چون نهانی
چه روز است این روز فیروز دانی
هوش مصنوعی: روز خجسته‌ای است و در این روز، زیبایی به رقص درآمده و به وضوح نمایان شده است، این چه روزی است که اتفاقات خوب و خوشایندی در آن رخ می‌دهد؟
بود مولد مهدی آن سر سرمد
هوش مصنوعی: مهدی در آنجا بدنیا آمده است که بی‌پایان و جاودانی است.
در این روز نبود نشاط اختیاری
که هست از نهیب فرح غم‌فراری
هوش مصنوعی: در این روز، شادی و نشاطی که بخواهیم از خودمان باشد، وجود ندارد، بلکه شادابی و خوشحالی ما ناشی از تأثیر و انرژی مثبت ناشی از فرار از غم و ناراحتی است.
همه ممکناتند در عشرت آری
لسان تکون پی حق گذاری
هوش مصنوعی: همه موجودات در خوشی و شادی هستند و زبان حالشان به سوی حقیقت و عشق هدایت می‌شود.
بود گرم تمجید آن میر امجد
هوش مصنوعی: نوازش و تحسین شدید آن سرکار در حال انجام بود.
جمالی شد امروز از پرده پیدا
که هستی شعاعی است زان روی زیبا
هوش مصنوعی: امروز زیبایی‌ای ظهور کرد که نشان می‌دهد وجود، نوری است که از آن چهره زیبا ساطع می‌شود.
بود زیر حکمش ثری چون ثریا
بفرمان او بی‌ستون گشته بر پا
هوش مصنوعی: زیر فرمان او، ثریا مانند ستاره‌ای درخشان و بدون هیچ تکیه‌گاهی بر پا ایستاده است.
مر این طاق مینا و کاخ زبر جد
هوش مصنوعی: این طاق مینا و کاخ زیبا از جد من است.
به حق قائم است او به او ملک قائم
ز پاسش بود ملک اسلام سالم
هوش مصنوعی: او به حق استوار و پابرجاست و به پاس او، حکومت و ملک اسلام نیز سالم و برقرار است.
به خلاق و خلق است محکوم و حاکم
قرینند او را همه خلق دائم
هوش مصنوعی: خلاق و مخلوق به هم وابسته‌اند و هر دو همیشه در کنار هم قرار دارند. همه موجودات به نوعی به او نیاز دارند و او نیز در زندگی آنها نقش مهمی ایفا می‌کند.
به احسان بی‌مر به الطاف بی‌حد
هوش مصنوعی: به نیات خیری که هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند و به رحمت‌های بی‌نهایتی که در زندگی بر ما می‌بارد، اشاره دارد.
وجودی که بر ذات حق مظهر آمد
بدان شاه دور امامت سر آمد
هوش مصنوعی: وجودی که تجلی واقعی خداوند است، به نوعی به مقام بالای رهبری و امامت دست یافته و در حقیقت به اوج کمال رسیده است.
خود این رتبه مخصوص آنسرور آمد
بشد حاصل از پرده چون او درآمد
هوش مصنوعی: این مقام خاص به او اختصاص دارد و وقتی او از پس پرده بیرون آمد، همه چیز به نتیجه رسید.
خداوند را آنچه می‌بود مقصد
هوش مصنوعی: خداوند هدفی داشت که باید به آن می‌رسید.
امیر اوست دیگر امیران عبیدش
مراد اوست دیگر مرادان مریدش
هوش مصنوعی: امیر، بهترین و برجسته‌ترین فرد در میان دیگر امیران است. اهداف او نیز برتر از دیگر اهداف است و پیروان او از دیگر پیروان ممتازتر هستند.
جز از جد او نیست شرع جدیدش
عجب نیست عمر شریف مدیدش
هوش مصنوعی: جز از نیاکانش نیست دین جدید او، چیز عجیبی نیست که عمر باافتخار و طولانی‌اش دارد.
بلی ظل حق است ممدود و ممتد
هوش مصنوعی: بله، سایه خداوند گسترده و دائمی است.
هم او مقصد طالبان حقیقت
هم او رهبر ره روان طریقت
هوش مصنوعی: او هم هدف جویندگان حقیقت است و هم راهنمای سالکین طریقت.
نه تنها ز احمد رسیدش ودیعت
که او وارث هر مقام و فضیلت
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نه تنها از احمد (پیامبر اسلام) میراثی به او رسیده، بلکه او به عنوان وارث هر مقام و فضیلتی شناخته می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی عظمت و شایستگی او در دریافت ویژگی‌های مثبت و والای انسانی است.
رسل را ز آدم بود تا به احمد
هوش مصنوعی: از آدم تا احمد، همه چیز از نسل اوست.
خط و خال آن مصدر دین و ایمان
زبور است و توریه و انجیل و فرقان
هوش مصنوعی: نشانه‌ها و زیبایی‌های آن، منبعی برای دین و ایمان هستند و به کتاب‌های آسمانی مانند زبور، تورات، انجیل و قرآن نیز اشاره می‌کنند.
به هریک زلی و نبی اوست همشان
بود اندر آئینه او نمایان
هوش مصنوعی: هر یک از زلیخا و نبی در واقع از یک اصل و منبع هستند و هر دو در آئینه‌ی عشق و زیبایی یکدیگر را نشان می‌دهند.
جمال علی و جمال محمد
هوش مصنوعی: زیبایی علی و زیبایی محمد
نمی‌گشتم ار بنده زین نکته غالی
خدایش همی خواندم از بی مثالی
هوش مصنوعی: اگر به این نکته توجه نمی‌کردم، همچنان که خداوند را به خاطر بی‌نظیری‌اش می‌ستودم.
زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی
چو حیدر مقیم مقامی است عالی
هوش مصنوعی: چه عالی و بزرگ است ذات خدایی که چون حضرت علی، در جایگاهی بلند و با عظمت قرار دارد.
چو احمد مر او را به عرش است مسند
هوش مصنوعی: هنگامی که احمد (پیامبر اسلام) او را به عرش آورد، مانند نشیمنگاه او شد.
زهی میر افضل زهی شاه اکرم
که او را بود فرش ره عرش اعظم
هوش مصنوعی: چه خوب است که او، بهترین سردار و بزرگ‌ترین شاه است که برای او، فرشی از زمین تا آسمان بزرگ وجود دارد.
چو نورش مکان یافت در صلب آدم
پی سجدهٔ او ز خلاق عالم
هوش مصنوعی: زمانی که نور او در صلب آدم قرار گرفت، به خاطر خالقی که عالم را آفریده، سجده‌اش را آغاز کرد.
به کروبیان آمد امر مؤکد
هوش مصنوعی: پیامی مهم به فرشتگان الهی رسید.
تو را باید ای عاقل عافیت‌جو
که بر سوی او روی آری زهر سو
هوش مصنوعی: تو ای فرد با خرد و جویای راحت، باید به سوی او بروی و از هر طرف دوری کنی.
مکن زو تغافل مگردان از او رو
همین است آن قبله کز سجدهٔ او
هوش مصنوعی: به او بی‌اعتنایی نکن و از او روی برمداش کن، زیرا او همان هدفی است که به خاطر سجده‌اش باید به سوی او توجه کنی.
ابا کرد ابلیس و گردید مرتد
هوش مصنوعی: شیطان از فرمان خدا سرپیچی کرد و به کفر و نافرمانی گرایید.
شها گرچه من بندهٔ رو سیاهم
صغیرم ولی غرق بحر گناهم
هوش مصنوعی: ای خداوند، هرچند من بنده‌ای با چهره‌ای تیره و کوچک هستم، اما در عین حال در دریاهای گناه غرق شده‌ام.
همین بس که مدحت سرای تو شاهم
امید است عصیان ببخشد الهم
هوش مصنوعی: این کافی است که تعریف و تمجید از تو، ای پادشاهم، می‌تواند امید به بخشش گناهان را ایجاد کند.
ز درگاه رحمت نگردانم رد
هوش مصنوعی: از دروازه رحمت سرباز نمی‌زنم.
چو پنهانی از من تو ای سر ذوالمن
به صابر علی باشدم دیده روشن
هوش مصنوعی: وقتی که تو به طور پنهانی از من دور می‌شوی، ای سر ذوالمن، من با صبر و تحمل، چشمی روشن و آگاه می‌شوم.
که او در توفانیست بی‌ریب و ‌بی‌ظن
به سوی تو گردید او رهبر من
هوش مصنوعی: او در طوفانی است که به هیچ شک و تردیدی به سمت تو آمده است و او رهبری من را بر عهده دارد.
که بادا به تأیید یزدان مؤید
هوش مصنوعی: به امید اینکه خداوند یاری‌گر و تأییدکننده‌اش باشد.