شمارهٔ ۶۹ - تاریخ وفات والد ماجد حقیر مرحوم آقا اسداله
بابم چو وداع این جهان گفت
جمعیت خاطر من آشفت
شد طاقت جان ز مرگ او طاق
گردید دل حزین بغم جفت
بس باب غمم بروی شد باز
بابم چو ز دیده روی بنهفت
روحش بفرح قرین که تا بود
از خواطر من غبار غم رفت
الحق ز نسیم شفقت اوست
این گلشن طبع من که بشکفت
گنج گهرم نمود از بس
در تربیتم ز لعل در سفت
القصه چو او به بستر خاک
با مهر علی و آل او خفت
تاریخ وفات او سرودم
تا جان بسپرد یا علی گفت
۱۳۴۴
شمارهٔ ۶۸ - تاریخ کتاب مصیبتنامهٔ شعرای انجمن دانشکدهٔ اصفهان: نازم اقدام جناب میرزا عباس خانشمارهٔ ۷۰ - تاریخ فوت مرحوم میرزا حسن المتخلص بآتش: دریغا ز آتش که بر خرمن جان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بابم چو وداع این جهان گفت
جمعیت خاطر من آشفت
هوش مصنوعی: وقتی که پدرم از این دنیا خداحافظی کرد، تمام افکار و احساسات من به هم ریخت و دچار آشفتگی شدم.
شد طاقت جان ز مرگ او طاق
گردید دل حزین بغم جفت
هوش مصنوعی: تحمل جان به خاطر مرگ او تمام شد و دل غمگین به خاطر غم او از کوره در رفت.
بس باب غمم بروی شد باز
بابم چو ز دیده روی بنهفت
هوش مصنوعی: غمّ و اندوه من دوباره باز شده است، درحالیکه چهرهام را از دید دیگران پنهان کردهام.
روحش بفرح قرین که تا بود
از خواطر من غبار غم رفت
هوش مصنوعی: روحش شاد و خوش باشد، زیرا وقتی که از یادها و دلمشغولیهایم غبار غم پاک شد، زندگیام بهبود یافت.
الحق ز نسیم شفقت اوست
این گلشن طبع من که بشکفت
هوش مصنوعی: به درستی که این گلستان روحی من که به شکوفه درآمده، نتیجه لطف و نوازش اوست.
گنج گهرم نمود از بس
در تربیتم ز لعل در سفت
هوش مصنوعی: به خاطر توجه و پرورش مداوم، ارزش و زیباییهای درونم به مانند یک گوهر درخشان نمایان شدهاند.
القصه چو او به بستر خاک
با مهر علی و آل او خفت
هوش مصنوعی: در نهایت، او با عشق علی و خاندان او در خاک آرام گرفت.
تاریخ وفات او سرودم
تا جان بسپرد یا علی گفت
هوش مصنوعی: زمانی که او در حال ترک زندگی بود، سخنانی را که بر زبان آورد، به یاد سپردم. او در آخرین لحظات خود نام علی را بر زبان آورد.